نویسنده : سیدمحمدعلی ابطحی
سید محمدعلی ابطحی: یک: اینکه سردار بافت قدرت سیاسی در داخل را به خوبی میشناخت. تازه به دوران رسیدهای نبود که به دلیل داشتن قدرت نظامی تصور کند میتواند ریشههای جریانات و رجال سیاسی را نادیده بگیرد و گروهی را حذف کند و جمعی را با تبلیغات بالا بیاورد.
دو: ایرانیترین سرداری بود که در خارج از مرزها فعالیت نظامی میکرد اما در جایی حضور پیدا میکرد که نتیجهاش امنیت داخلی مردم ایران باشد. تولید قدرت خارجی برای بلندپروازیهایش نبود، برای امنیت هموطنانش بود.
سه: سلیمانی مورد احترام و علاقه رهبری و نیروهای نظامی بود. از سوی دیگر تشییع جنازهاش نشان داد که مردم هم او را به عنوان یک افسر رشید مدافع وطن میشناختند. این قدرت زیادی به او میداد که بتواند در مواقع بحران آرامش به کشور بیاورد.
چهار: به جای رویارویی معتقد به همکاری با همه نیروهای مخلص و کارآمد وطن بود. این بزرگترین و استراتژیکترین مسئله در سیاست داخلی است. سالهاست که کشور به دلایل مختلف و بهانههای متعدد بخشهای زیادی از نیروهای کارآمد و کارشناسش را در گردونه مدیریت و سیاست از دست داده است.
پنج: برای کمک به کشور اهل لابی داخلی به جای حذف بود. افسوس بزرگی است وقتی به یاد تلاشهای سلیمانی در یک سال آخر عمرش میافتم که برای گردهمآوردن نیروهای مختلف سیاسی چه لابیها میکرد که متأسفانه با شهادتش ناکام ماند و هیچیک از مدعیان وراثت معنوی سلیمانی به فکر احیای این تلاشهای او نیفتادند.
وجود یک شخصیت ملی که مورد قبول اکثریت مردم باشد، به وقت بحرانها بسیار مهم است. کشور ما در معرض انواع بحرانهاست. چه بحرانهایی که از بیرون تحمیل میشود و چه بحرانهایی که منشأ داخلی دارد. سلیمانی میتوانست نقش مهمی در بحرانها بر دوش داشته باشد. از سر طیف اصلاحطلبان تا نهایت طیف اصولگرایان و حتی نیروهای افراطی به قاسم سلیمانی احترام میگذاشتند. این بیش از آنکه سرمایه جهانی باشد، یک سرمایه بزرگ داخلی بود. در بحرانهایی که ممکن است پیش بیاید یا در ریاستجمهوری آینده و ادامه مسیر انقلاب، سلیمانی میتوانست نیروها را متحد کند.
شش: سردار از عمق تواناییهای کشور اطلاع داشت. نه خودکمبین بود و بیباور به تواناییهای داخلی و نه پروپاگانداچی. این واقعبینی رمز بزرگی برای موفقیت است، تا مسئولان کشور از یک سو تواناییها را واقعی ببینند و از سوی دیگر از بزرگنمایی پرهیز نکنند تا موفق باشند.
و هفتم اینکه سلیمانی نسل تغییریافته فعلی را میشناخت. مترهای فرهنگی او متناسب با واقعیتهای اجتماعی بود. همه را فرزندان این آب و خاک میدانست و با چاقوی پوشش و قیافه و رفتار شخصی، آدمها و جامعه را تکهتکه نمیکرد.
اینها خصلتهای مهمی بودند که نقش سلیمانی را در عرصه سیاست داخلی شکل میداد. کاش جمعی که مدعی رهروی راه سلیمانی هستند، این میراث او را در سیاست داخلی پاس بدارند.
انتهای پیام