کهبد تاراج*:کرونا در سراسر دنیا کاری کرد که شاید تا صد سال آینده هیچکس نتواند این قتل عام جمعی را انجام دهد اما سؤال اینجاست که آیا واقعاً باید به معنی واقعی کلمه از کرونا فرار کنیم و شرط عقل را با زیادهروی و بستن چشمها به روی واقعیت فراموش کنیم؟
پاندمی و فراگیری کرونا حالا بیش از یکسال است که میهمان ناخوانده جهان شده و شاید شش ماه دیگر و شاید بیشتر هم بماند، ولی باید بدانیم نداشتن تئاتر یا مرگ تئاتر از پاندمی کرونا هم فجیعتر است. در حالت عادی و سلامت جامعه اگر بخواهیم نقش تئاتر را بررسی کنیم باید اول سراغ توسعه فرهنگ را بگیریم.
در جوامع توسعهیافته یا در حال توسعه، تئاتر از ارکان اصلی و تحولآفرین نهاد اجتماعی محسوب میشود و این نهاد اجتماعی در راستای رفع نیازهای انسانی و اجتماعی، ضمن تعامل با ساختارها و هنجارهای جمعی، با هنرآفرینی و خلق آثار نمایشی به تجلی زیبای حقایق و بیان جذاب انگیزهها و احساسات مردم میپردازد و کارکرد عمیق و فراگستر خود را هم به عنوان آینه حیات جمعی و هم بهعنوان الگوی زندگی اجتماعی بروز میدهد.
شواهد و تجارب هنرهای نمایشی در تاریخ گذشته و کنونی حاکی از آن است که تئاتر به عنوان وسیلهای مؤثر و کارآمد برای تقویت تلاشهای معیشتی و دفاعی یا تحکیم مبانی حقوقی، اجتماعی شدن، قانونپذیری و نظم و انضباط اجتماعی در قالب نمایشهای متنوع، جذاب و آگاهیبخش، مورد استفاده مسئولین جامعه قرار گرفته است.
درحقیقت زمانی تئاتر و هنرهای نمایشی به جایگاه حقیقی خود نزدیک میشوند که مردم تئاتر را برای خود تئاتر دوست بدارند و تحقق این آرزو درست زمانی است که تئاتر با فرهنگ، ادب، تعالی افکار و احساسات انسانها و روحیات و وجدان جمعی جامعه سروکار داشته باشد و رویکرد آن بهگونهای باشد که به معنای حقیقی خود، یعنی تجلی حقیقی ویژگیهای ضروری مردم و روشنگری و تحولآفرینی آن نزدیک شود. وقتی چنین مردمی با فرهنگ و هنرمند در جامعه فزونی یافته و هنردوستی و فرهنگپذیری رواج پیدا کند، امکان ایجاد جامعهای فرهنگی و آرمانی افزایش خواهد یافت.
در چنین شرایطی تئاتر منزلتی فراخور رسالت خود داشته و از نقش و جایگاهی والا در میان تودههای مردم، بویژه نخبگان برخوردار خواهد بود. وقتی تئاتر در سیستم آموزشی جایگاهی ندارد پس چطور قرار است دنبال نقشی سازنده و بزرگ برای آن باشیم؟
سالنها بسته باشند! من اما به عنوان کسی که بارها کرونا اجرای «یاماها» را لغو کرد دلسرد نشدم و منتظر ماندم و هنرمندان تئاتر یاد گرفتهاند توقع نداشته باشند. ما بدون هیچ توقعی سراغ این اژدهای چند سر رفتهایم و میخواهیم با اجرای نمایش و زنده نگاه داشتن تئاتر، به قدر وسع و اندازه خود امید را به زندگی آدمها برگردانیم. تا چه پیش آید.
حالا همه میدانند همان طور که ابتدای این یادداشت آمد، کرونا یکسال است چراغهای نمایش را خاموش کرده و این بیفروغ ماندنِ بیش از حد، شاید تا سالیان دراز عواقب داشته باشد و امید که هر چه زودتر بساط این منحوس جمع و تئاتر ایران پا برجا بماند.
*کارگردان تئاتر
انتهای پیام