محسنی بندپی،عضو کمیسیون بهداشت و درمان معتقد است وزارت بهداشت ادعا میکند دارو گران نشده و برخی مسوولان هم گرانی دارو را در ارتباط با موضوع حذف ارز دولتی نمیدانند، در این میان مردم بهویژه بیماران تاوان این گرانی را با مال و جان خود میدهند.
مریم ظهوریان، کارشناس اقتصاد سلامت و جامعه شناس در رابطه با معضل و تبعات گرانی درمان و دارو و اینکه برخی از مردم دیگر سراغ درمان نمیروند، میگوید:«گاهی عدم توجه به بیماری و درمان از روی نادانی و اهمال است، در این حالت ما میتوانیم با آگاهی دادن به بیمار و اطلاعرسانی در مورد تبعات عدم درمان، به او کمک کنیم. اما آنچه امروز جامعه ما با آن مواجه شده، ناتوانی در تامین هزینههای درمان است به دلیل گران شدن پروسه درمان. یعنی بیمار اصلا از ابتدا به پزشک مراجعه نمیکند، یا اگر مراجعه میکند و متوجه میشود درمانش هزینه زیادی دارد، درمان را آغاز نمیکند.و این دیگر از حوزه کاری ما و حتی حیطه توانایی بیمار خارج است. چون در این حالت بیمار میداند که باید روند درمانی درپیش بگیرد ولی نمیتواند.»
ظهوریان در مورد تبعات ناشی از ناتوانی تامین هزینه درمان ادامه میدهد:«اولین اتفاقی که میافتد این است که بیمار مدام در حال استرس و اضطراب است، چون میبیند که حالش بدتر میشود و این ترس و اضطراب و رنج، را به اطرافیان و جامعه انتقال میدهد و این مساله روی کیفیت زندگی او و اطرافیانش تاثیر میگذارد. افسردگی، اضطراب، زودخشمی که امروز در جامعه ما افزایش پیدا کرده، بخشی به همین «ناتوانی مالی» برمیگردد که بیمار دانسته خود را از درمان محروم میکند. ادامه چنین وضعیتی موجب آسیب جسمی و روحی سرمایه اجتماعی کشور میشود.»
این کارشناس اقتصاد سلامت با اشاره به اینکه برخی حتی بیماری خود را از خانواده پنهان میکنند، اضافه میکند:« با توجه به وضعیت بحرانی اقتصادی، گاهی پدر یا مادری که بیمار شدهاند، ترجیح میدهند بیماری خود را پنهان کنند تا هزینهتراشی نشود. این فرد بیمار اگر بخواهد وارد پروسه درمان شود، کل خانوادهاش دچار مشکلات اقتصادی شدید میشوند. از سوی دیگر ادامه بیماری، راندمان اقتصادی او را هم کاهش میدهد. بنابراین، از نظر اقتصادی، بیماری در شرایط فعلی به دو شکل به خودش، خانواده و جامعه آسیب میزند؛ اگر درمان شروع شود، باید از پسانداز و داشتههای خانواده هزینه کند. وقتی بیمار ترجیح میدهد با پنهان کردن بیماری، از خودش مایه بگذارد، صرفه اقتصادی خودش پایین میآید چون رفته رفته توانایی کارکردن را هم از دست میدهد.»
ظهوریان میگوید:«ادامه این روند، فقط فرد بیمار را به زمین نمیزند، بلکه باعث ضعف و فروپاشی خانواده و بالاخره جامعه میشود. البته در این مرحله آنچه از نظر من بیشتر اهمیت دارد جدای از فشار اقتصادی که به هرحال وجود دارد، فشارهای روحی و روانی است که خانواده و جامعه تحمل میکنند.»
او او با اشاره به اینکه در شرایط فعلی، بیماران به ناچار به سمتی میروند که بیماری خود را نادیده میگیرند چون نمیتوانند از پس هزینههای درمان بربیایند،ادامه میدهد:« این افراد مدام دچار ترس از بیماری و ترس از اتفاقات بعدی ناشی از بیماری هستند و در نتیجه روحیه خود را از دست میدهند. افزایش تعداد چنین مواردی که بسیاری از نیازهای خود را نادیده میگیرند، کل جامعه را بهعنوان یک پیکره آهستهآهسته وارد ورطه ناامنی جسمی و روحی میکند.این اتفاقات، تبدیل به نگرانی جمعی مردم میشود. مردم درگیر مباداهای مختلفی میشوند که شاید نتوانند در صورت وقوع آن مباداها، از پس هزینهها بربیایند.»
ظهوریان در مورد وظیفه نظام سلامت کشور و مسوولان این حوزه اضافه میکند:« وظیفه اورژانسی مسوولان و حاکمیت است که به مردم در این شرایط کمک کنند و مردم را از شرایط ناتوانی و تعلیق بیرون بکشند. تامین یک حد متوسط از شرایط مناسب نظام سلامتی، مهمترین وظیفه مسوولان و متولیان نظام سلامت است. اما متاسفانه شرایط بهداشت و سلامت کشور ما روز به روز در حال بدتر شدن است. در حالیکه برای داشتن یک جامعه سالم، وظیفه مهم مسوولان توجه به بیماران و رسیدگی به وضعیت درمان آنان است. جامعهای که در آن تعداد بیمارانی که توان مالی درمان خود را ندارند رو به افزایش است، از نظر جسمی و روحی در خطر است و آینده روشنی ندارد.»
انتهای پیام