دریادداشتی به قلم «علی ناجی»، فیلمساز و مستندساز محیط زیست، درباره معروفترین نظرات این کویرشناس معروف میخوانیم.
به گزارش «اخبار معاصر»، به نقل از کانال تلگرامی «ناجی هنر»، این یادداشت در ادامه میآید:
استاد پرویز کردوانی (۱۳۱۰ – ۲۸ مرداد ۱۴۰۰ ) جغرافیدان ایرانی و دارندهٔ مدال ملی و نشان عالی دانش در ایران بود. او در پنجمین همایش چهرههای ماندگار (سال ۱۳۸۴) به عنوان چهرهٔ ماندگار در زمینه جغرافیا معرفی شد. پدرش حسینعلی بلوکباشی از ملاک منطقه و فریده گلبو همسر او بود. مجسمهٔ یاد بود او در میدان انقلاب شهر گرمسار قرار گرفتهاست.
در اینجا به اعلام هشدار خشکسالی ایران در آینده نزدیک و رد نظریه های مدیران و مسوولان وقت در مورد ورشکستگی آب ، خاک و محیط زیست پرداخته شده است . امیدوارم یک بار برای همیشه وبینار ها و سمینارها به سمت و سوی تحقیق و تاکید پژوهشگران و اندیشمندان کشور، گوش شنوایی وجود داشته باشد.
رد نظریه نقش سایر کشورها بر خشکسالیهای ایران
او عقیده داشت به هیچ وجه هیچ کشوری با هر قدرتی که باشد نمیتواند تغییر در آب و هوای کشورها ایجاد کند. بر طبق نظر وی تنها دورانهای طبیعی مانند عصر یخبندان میتوانند تغییرات آب و هوایی ایجاد کنند. وی با رد تئوری توطئه هارپ امکان تغییر آب و هوای کره زمین توسط انسان را رد کرد.
نظریات بحثبرانگیز و جنجالی
کردوانی در مصاحبههای تلویزیونی و مطبوعاتی خود نظرات جنجالی و بحثبرانگیز زیادی مطرح نمود. از جمله این ادعاها میتوان به معرفی کویر لوت به عنوان گرمترین نقطه کره زمین، حتمی بودن مرگ تهران و مانند فرزندی معتاد بودن تهران،خشکاندن دریاچه ارومیه، و پنهان کردن بیابانها زیر خاک رس اشاره کرد.
معرفی کویر لوت به عنوان گرمترین نقطه کره زمین
یکی از ادعاهای وی اصرار بر این بود که بیابان لوت شهداد ایران گرمترین نقطه کره زمین است. «ستونی» که در آن زمان رئیس مؤسسه جغرافیای دانشگاه تهران بود کردوانی را در تحقیقات میدانی بیابان لوت همراهی کرد. او میگوید: «البته استراتیل زاور که یکی از جغرافیدانان مشهور بود قبل از ما در مورد لوت تحقیقاتی انجام داده بود ولی اینجا را به عنوان گرمترین نقطه زمین معرفی نکرده بود و آنچه که وی گزارش کرده بود با آنچه که ما ثابت کردیم از نظر گرمای این منطقه تفاوت فاحشی داشت. تا آن زمان تصور میشد گرمترین نقطه زمین دره مرگ آمریکا یا ربع الخالی عربستان است که بعد معلوم شد [ما فهمیدیم] کویر لوت شهداد است. در بعضی از نواحی آن که ما پژوهش کردیم حتی آثار حیات هم وجود نداشت. حتی یک باکتری هم وجود نداشت که البته این را ثابت کردیم؛ بنابراین میتوان گفت کویر لوت شهداد، کره ماه زمین است.»
با این حال، تاکنون هیچ داده یا اطلاعات دقیقی از نتیجهٔ این پژوهشها به چاپ نرسیدهاست تا توسط دانشمندان دیگر ارزیابی شود. برای اثبات این مدعا که تنها در مصاحبههای او نمود یافت، پژوهشهای مفصل و درازمدتی لازم است، در حالی که تاکنون هیچ مدرک چاپشدهای در این مورد، که نشاندهندهٔ دادههای ثبت دمایی شبانهروزی و سالانه در این منطقه، یا نمونهبرداری فون و فلور گیاهی و مطالعات علمی باکتریشناسی باشد، از او در دست نیست. از سوی دیگر، یافتههای زیستشناسان در سالهای اخیر نشان از وجود انواع متنوعی از حیات در این منطقه دارد.
طرح پیشنهادی برای حل مشکل گرد و غبار در ایران
کردوانی برای حل مسئله گرد و غبار در ایران و تثبیت خاک بیابانها، پاشیدن ریگ را به جای مالچ پیشنهاد کرد: «مشکل مالچ آن است که بو دارد، زمین را سیاه میکند، ضریب حرارتی را بالا میبرد و تمام منطقه را گرمتر میکند، حتی گیاهان را ممکن است بکشد و موجودات زنده را از بین ببرد. وقتی مالچ پاشیده شد، نمیتوان روی آن رفتوآمد کرد. هزینه مالچ بالا است و به تکنولوژی پیشرفته نیاز دارد. تازه بر فرض که مالچ پاشیدیم، پنج سال بعد اثری از آن نیست.
پیشنهاد من آن است که باید از طبیعت درس بگیریم. از یزد تا بافق و از نایین تا انارک، دشتهایی هست که ریگی است و شدیدترین باد و باران نمیتواند در آن فرسایشی ایجاد کند. این بیابانها را طبیعت با پاشیدن ریگ تثبیت کردهاست.
از مزایای ریگ آن است که ارزان به دست میآید و در همه جا هست. باید در بیابانهایی که خاک آنها در حال کنده شدن و فرسایش است، ریگ بریزیم. میتوان سالی صد تا دویست هکتار را ریگپاشی کرد و در این صورت خاک تثبیت میشود. هشت تا ده سانت ریگ میریزیم و میتوان روی آن رفتوآمد هم کرد، چه انسان چه ماشین میتوانند روی آن حرکت کنند و اصلاً بهتر است روی آن غلتک هم برود. این کار یک بار برای همیشه انجام میشود. حتی میتوان آنجا درختکاری هم کرد و نیمکت هم گذاشت و برای گردهماییهای بزرگ از آنها استفاده کرد. پاشیدن ریگ هم بسیار آسان است.»
طرح خشک کردن دریاچه ارومیه
پرویز کردوانی دربارهٔ خشک شدن این دریاچه گفت «همین که میگویند اگر این دریاچه خشک بشود، علاوه بر کشاورزی، روستاها و شهرها هم از بین میروند؛ یا این که از بس کشاورزی را توسعه دادهاند، دریاچه خشک شدهاست، غلط است. گویا که آب از دریاچه برداشتهاند و زراعت را گسترش دادهاند.»
وی از مخالفان احیای دریاچه ارومیه بود و معتقد بود دریاچه ارومیه بیمار است و مداوا نمیشود، بایستی از آن دل کند و به جایش پارک انرژی، گیاهی، و حیوانی درست نمود. وی وجود چاههای بسیار زیاد در پیرامون دریاچه را یکی از علل کم شدن آب دریاچه برمیشمرد. وی بر این عقیده بود که در اطراف دریاچه ارومیه فقط ۴ هزار چاه باید وجود داشته باشد نه ۲۴ هزار.
وی همچنین میگفت :« نباید آب به دریاچه ارومیه بدهید. باید بگذریم از این دریاچه. اگر آب ببندید، همه جا را خشک میکند. هیچکجای دنیا مشابه دریاچه ارومیه نداریم. اصلاً این دریاچه از نظر اقتصادی به مفت هم نمیارزید. فقط منظره قشنگ داشت. از این آب کسی استفاده نمیکرد. از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، بخصوص زیستمحیطی و از نظر سیاسی این دریاچه باید خشک شود و تبدیل شود به چیز دیگری. بایستی کاربری مکانی این دریاچه تغییر کند. دو تا از دریاچههای آمریکا هم خشک شد، اما تغییر کاربری داد و یکی محل مسابقه اتومبیل رانی شد.»
وی در مصاحبهای گفت که عقیده دارد دریاچهٔ ارومیه باید خشک شود چون به لحاظ اقتصادی و زیستمحیطی مفید نیست. نمکها باید از سطح دریاچه جمعآوری و شن و ماسه در سطح آن پاشیده شود و محیط دریاچه به پارک گیاهی تبدیل شود. کردوانی نمک دریاچه ارومیه را بسیار با ارزش و دارای کاربردهای فراوان در صنایع گوناگون از جمله استخراج نفت، پتروشیمی و … میدانست که میتواند منبع درآمدی بسیار خوبی باشد و از محل آن میتوان طرحهای احیای دوباره دریاچه ارومیه را اجرایی کرد.
کردوانی میگفت :« با اینکه حدود ده سال است بحث بر سر موضوع آب دریاچه ارومیه به جریان افتاده، من سی سال پیش در این مورد کتاب نوشتم. در اطراف دریاچه باید حداکثر ۴۰۰۰ حلقه چاه وجود میداشت در حالی که الان ۲۴۰۰۰ چاه در این منطقه حفر شدهاست که عمق بسیاری از آنها هم غیرمجاز است. اگر این چاهها احداث نمیشد و بر روی رودخانهها سد زده نمیشد دریاچه زنده میماند اما امروز مسدود کردن هر یک از این چاهها به معنای نابودی درآمد دهها خانواده کشاورزی است که منبع درآمد دیگری ندارند.
وزارت نیرو هم حاضر نیست آب سدها را باز کند چون در این صورت نخواهد توانست آب آشامیدنی شهرهای منطقه را تأمین کند. دریاچه آرال هم خشک شد اما حالا ۱۸ میلیون هکتار ازبکستان و ترکمنستان پنبه رنگی میکارند. در ایران میگویند اگر دریاچه خشک شود، همه کشاورزی منطقه نابود میشود. مگر کشاورزی منطقه از آب دریاچه استفاده میکرد؟»
این نظر مخالفان بسیاری را در حوزهٔ محیط زیست کشور برانگیخت. از جمله محمد درویش، کارشناس محیط زیست و عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در این باره معتقد است: «این نمک در حدود ۱۰ میلیارد تن است. بهترین راه مهار این نمک برای اینکه به یک معضل زیستمحیطی تبدیل نشود این است که آن دریاچه احیا شود و نمکها دوباره به زیر بستر آب دریاچه بروند، این بهترین، معقولترین، زودبازدهترین و کمهزینهترین راه مقابله با معضل زیستمحیطی نمک دریاچهاست. اگر فرض را بر این بگیریم که این نمکها با استفاده از کامیونهای ۱۰ تنی جمع شده و به خارج از منطقه حمل شوند، ما نیاز به یک میلیارد کامیون داریم، حالا اینکه این نمکها بعد از حمل به کجا برده شوند نیز خود داستان دیگری است.»
این نظریه او باعث شد تا بعضی از مردم و جغرافیدانها این نظریه او را قاتل میراث طبیعی بنامند. یکی از جغرافیدانها گفت «با خشک شدن دریاچه ارومیه دیگر کشاورزی در آن منطقه باقی نمیماند که بخواهیم گسترش بدهیم. وقتی دریاچه خشک شود باد نمک بستر دریاچه را بر روی زمینهای کشاورزی مینشاند و باخاک ترکیب میشود. راه منطقی هم برای انتقال نمکهای دریاچه وجود ندارد.» مخالف دیگر کردوانی حسین آخانی، گیاهشناس و استاد دانشگاه تهران بود که با استناد به دادههای وب آو ساینس پیشینه علمی کردوانی را برجسته نمیدانست و تأکید کرد که یک دانشمند نباید مطالب اثبات نشده و خیالی را در مجامع عمومی نشر دهد. او گفت عدم آگاهی کردوانی به اصول اکولوژی باعث شد با کم شدن آب دریاچه ارومیه حکم به مرگ آن بدهد.
انتهای پیام