اگر بخواهیم مشخصات بزرگ از کشور توسعه نیافته معرفی کنیم باید بگویم به اعتقاد بنده برنامه پذیر نبودن و عدم هماهنگی و نگاه جزیرهای به مشکلات کشور است.
در این کشورها گاها وجود اراده سیاسی موجب پیشرفت در برخی حوزهها و عدم توفیق در بسیاری از حوزههای کشور میشود.
در کشور ما عملا ساختارهای اداره امور دارای انسجام و اتحاد و رهبری واحد نیستند و اگر نهاد دولت را یک سازمان در نظر بگیریم و در بخش ساختار بخواهیم اظهار نظر کنیم اساتید تئوریهای سازمانی معتقدند اگر در یک سازمان تصمیمات با تاخیر مواجه باشد و کیفیت تصمیمات پایین باشد این یعنی در ساختار اختلال وجود دارد. حالا در هریک از وزارتخانهها و.. نیز وضع به همین منوال است.
نباید روی ساختارها تعصب داشت، زیرا ساختار دولتها از متون قدسی نیامده و دست ساز بشر است و تغییر آن نه تنها مکروه و زشت نیست بلکه شرط عقلانیت و حکم رانی است. در یادداشت قبلی به بحث شلوغی بیمارستانها از منظر مدیریت داخلی پرداختیم، اما اکنون میخواهم در مورد محیط متغیر خارجی هم صحبت کنم، اگر قرار بود ساختارها چندین دهه بدون تغییر باقی بمانند دلیلی برای توسعه علم مدیریت در این عالم وجود نداشت.
اساسا مجموعه سیاستهای موجود در بحث توسعه خدمات فست فودها و افزایش مواد غذایی بسته بندی و کاهش شدید زمان ورزش مردم و سرانه ورزشی که به کمتر از یک سوم سرانه کشورهای توسعه یافته هم شاید نرسد. وضعیت را به گونهای پیش برده و میبرد که اضافه وزن بیش از ۲۵ میلیون ایرانی را درگیر کرده است و قطعا چنین بستری میتواند در تشدید بیماریهای قلبی و عروقی و دیابت و سرطان و. موثر باشد حالا شما فکر کنید که سموم کشاورزی و نیترات و ... هم در آب و خاک و غذای مردم هم باشد؟
شاید بی جهت نیست که حدود نیم قرن پیش تئوریسین های حکم رانی وزارت سلامت را تاسیس کردند و یا وزارت رفاه را بنیان نهادند تا امورات مهم کشور را در یک ساختار واحد پیگیری کنند و ما، اما هنوز در دعوای سنتی تعرفههای پزشکی بین دو وزارتخانه مانده ایم؟
مشخص نیست متولی نیترات و اضافه وزن و سموم کشاورزی و ورزش و. چگونه باهم همکاری میکنند؟ در این شرایط راحتترین کار دوربین برداشتن و تصویر سازی از ازدحام بالای بیماران و کمبود دارو و تجهیزات و تخت است. در کشور ما تجربه ۲۰ سال اخیر به خوبی نشان داد که دولتها و آدمهای مختلف با گرایشات مختلف نمیتوانند به اهداف مترقی سیاستهای کلان که از نیازهای اساسی بشر امروز است برسند، زیرا ساختارها و اصل وحدت رهبری در اجرای سیاستها مناسب نیستند و خصوصا ساختار نظام سلامت ما با هیج عقلانیتی سازگار نیست و این اشکال در کنار رها شدگی ابر فساد تعارض منافع حتی اگر قرنها از عمر آن بگذرد به چیزی بیشتر از افتتاح بیمارستان و وارد کردن تجهیزات و دارو نمیتواند برسد و البته بماند که ارزش افزوده روبان پاره کردنها و ... را نیز نمیتوان انکار کرد، هنوز در بین عوام الناس جامعه و در جوامع کمتر توسعه یافته. نصب سی تی اسکن و ام ارای برای بسیاری از فریبکاران پوپولیست تبدیل به یک کاسبی سیاسی شده است و البته با این وضع ورزش و غذا و هوا که نتیجه آن تولید بیماری است و اقتصاد خودش را دارد دیگر کسی به فکر کالای ارزشمند سلامت نیست و ما حالا حالاها فقط باید بیمارستان بسازیم. تا کجا؟ تا روزی که نفت تمام شود و یا روزیکه واقعیات پذیرفته شود.
مهدی اسفندیار
دانشجوی کارشناسی ارشد خط مشی و سیاست گذاری
دبیر سرویس سلامت و رفاه اجتماعی روزنامه صدای ملت
انتهای پیام