مهمترین پرسش این است که آیا با وجود بحرانیتر شدن وضعیت اقتصاد خانواده، همچنان میتوان به نه فقط بزرگ شدن، بلکه پابرجایی خانواده امیدوار بود؟ محمد سلیمی، جمعیتشناس این مسئله را بررسی میکند.
محمد سلیمی میگوید:«مهمترین نکته این است که انسان و جمعیت هردو مفاهیم پیچیدهای هستند و ما نمیتوانیم و نباید تاثیر دو متغیر را در غیاب دهها عامل موثر دیگر بسنجیم. اگر ما تاثیر دو متغیر اقتصاد و باروری را در غیاب سایر متغیرها بسنجیم، نتایج سردرگم کننده خواهند بود چون تجربه جوامع نشان داده عموما خانوادههای کم درآمد تعداد فرزند بیشتری نسبت به خانوادههای پر درآمد دارند. در صورتی که معمولا برعکس این اتفاق انتظار میرود. پس لایههای موثر دیگری وجود دارد.»
این جمعیتشناس با اشاره به سابقه کشاورزی جامعه ما ادامه میدهد:«پرجمعیتی خانواده کم درآمد، باقیمانده از روزگاری است که کشاورزی بیشترین سهم را در اقتصاد کشورها داشت و فرزند نیروی کار به حساب میآمد، در کنار آن، تا چند دهه قبل بالا بودن مرگ و میر نوزادی سبب میشد افراد تعداد فرزند بیشتری را داشته باشند.»
سلیمی در پاسخ به این پرسش که وضعیت اقتصادی، عامل نهایی تعیینکننده فرزندآوری هست یا نه، اضافه میکند:«آنچه توجه به آن مهمتر است، احساس امنیت روانی اقتصادی یا ثبات وضعیت در حوزه اقتصادی است که بر تصمیم افراد اثر میگذارد. به طور مثال وقتی دوره بحران اقتصادی اروپا به اتمام رسید، تا سالها بعد برخی از کشورهای اروپایی خصوصا شمال اروپا، همچنان باروریشان پایین بود! حتما وضعیت اقتصادی،«یکی» از علتهای اصلی از بین رفتن امنیت خاطر مردمان آن جوامع بوده است.»
این جمعیتشناس میگوید:«در ایران این موضوع بیشتر خودش را نشان می دهد. چرا؟ آنچه امروز بیش از وضعیت نامطلوب اقتصادی بر تصمیم مردم اثر میگذارد، حس ناامنی فکری یا نبود آرامش خاطر اقتصادی است که تصمیم آنها را برای ازدواج یا فرزندآوری به تاخیر میاندازد. ما در مورد پنج فرزندی صحبت نمیکنیم؛ ما درباره تجرد و بیفرزندی صحبت میکنیم. نبود ثبات و امنیت روانی باعث میشود افراد ازدواج و فرزندآوری را به تاخیر بیندازند. دقت کنید «تصمیم» افراد تغییر نمیکند بلکه زمانبندی آن تغییر میکند و به تعویق میافتد.»
سلیمی با تاکید بر امنیت روانی-اقتصادی، ادامه میدهد:«اقتصاد یکی از ابعاد اثرگذار است. در کنار آن ثبات وضعیت و احساس امنیت روان، ما برای حل مساله جمعیت، صرفا نظاموار و دستوری و سیستماتیک عمل میکنیم.»
او در مورد این که آیا به طور کلی در کشور ما تمایل به فرزندآوری کم شده اضافه میکند:«ایدهآل فرزندآوری در کشور ما، بر اساس پژوهشها، بالای سطح جانشینی است و عدد سه به دست آمده است؛ یعنی اغلب مردم ما همچنان بالای دو فرزند میخواهند. اما باروری واقعی پایینتر از باروری ایدهآل است. در کشور ما، نهاد خانواده همچنان فرزند بیشتری میخواهد اما در عمل فرزندکمتری میآورد. فاصله بین فرزندآوری ایدهآل تا فرزندآوری واقعی، با موانع پر شده است. موانع اقتصادی، هنجاری، ارزشی و... .»
محمد سلیمی با اشاره به وظیفه دولتها در کم کردن این فاصله میگوید:«این فاصله با توصیه کردن مردم به ازدواج و فرزندآوری کم نمیشود. با اقدام علمی کم میشود، اقدام عملی یعنی چه؟ یعنی نظام آموزش عالی، نظام استخدامی، نظام رفاهی و... باید از ضدخانواده به دوستدار خانواده تبدیل شوند. در حال حاضر در عمل برای بسیاری از جوانان ما مشکل است که بخواهند هم همسر و پدر و مادر باشند هم درس بخوانند یا شغلی داشته باشند.»
این جمعیتشناس با اشاره به هزینههای بالای فرزندآوری در کشور، ادامه میدهد:«دولت باید به کنترل قیمت برخی اقلام بهطور جدی ورود کند، پوشک، شیرخشک، هزینههای قبل و حین و بعد از بارداری و ... باعث میشود افراد در تصمیمات بعدی فرزندآوری خود با تجربه تلخی از قبل مواجه نباشند. اگر دستگاههای کشور از همان سال ۱۳۹۳ به سیاستهای ابلاغی جمعیت دقت کرده و بر اساس آن ساختارهای خود را اصلاح میکردند، امروز با گذشت حدود یک دهه ما بسیار جلوتر از نقطه امروز بودیم! اما متاسفانه مسوولین ما یک دهه فرصت را فقط به توصیه کردن مردم اختصاص دادند.»
انتهای پیام