پس از اینکه نیاز مبرم برای دادن پاسخ مناسب به جنگ
شهرها و موشکباران و راکتباران شهرهای غربی کشور احساس شد، گروهی از
فرماندهان و سران نظام تصمیم گرفتند که یک تیم 13 نفره را از یگان توپخانه
سپاه جدا کرده و برای گذراندن دورههای موشکی راهی سوریه کنند.
پیش از اینکه فرماندهان جنگ به فکر اعزام یک تیم به
سوریه بیافتند، در تیرماه سال 63 محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه از سوی دو
کشور لیبی و سوریه برای مذاکره و گفت و گو دعوت شد و او هم این دعوتها را
پذیرفت و عازم سوریه و لیبی شد.
در جریان سفر رفیقدوست به سوریه، وی از حافظ اسد
برای دادن پاسخ درخور به تجاوزات بعثی ها درخواست کمک موشکی می کند، اما
اسد به دلیل اینکه ذخایر موشکی سوریه تحت اختیار روسها بود، فقط می پذیرد
که نیروهای ایرانی را آموزش موشکی بدهد.
در سفر به لیبی هم، معمر قذافی رئیس جمهور این کشور
به وزیر سپاه وعده تحویل موشک "اسکاد بی" میدهد و این ماجرا، باعث جدیتر
شدن موضوع تشکیل یک یگان موشکی در سپاه شد.
آن روزها، حسن طهرانی مقدم جوانی تازهکار بود و با
حکم رحیم صفوی حدود 3 سالی بود که از مسئولیت تشکیل توپخانه سپاه و
فرماندهیاش در این یگان میگذشت.
بهترین گزینه برای اعزام به سوریه از نظر فرماندهان
سپاه، همان جوان پرکاری بود که حسن طهرانی مقدم نام داشت، جوان خوش فکری که
فرماندهی توپخانه سپاه را هم برعهده داشت؛ لذا او به همراه 12 نفر دیگر و 2
مترجم زبان عربی، برای اعزام به دوره آموزشی شلیک موشک انتخاب و پنج شنبه 3
آبان ماه سال 63 این گروه راهی سوریه میشوند، یعنی چند ماه بعد از توافق
ایران با سوریه و لیبی برای ارائه آموزشها و تحویل موشکهای اسکاد بی.
ورود به سوریه و آغاز آموزشها
تیم ایرانی به سرپرستی حسن طهرانی مقدم فرمانده
توپخانه سپاه که وارد فرودگاه دمشق میشوند، گروهی از فرماندهان نظامی سوری
به استقبالشان آمده و آنها را به گرمی تحویل میگیرند.