بیش از این سوختن نمی خواهم
گریه بر خویشتن نمی خواهم
درد داری تو استراحت کن
نیمه شب آب، من نمی خواهم
ای که غم دیده از وطن هستی
بعد از این من وطن نمی خواهم
مده زحمت به بازویت مادر
بخدا پیروهن نمی خواهم
فکر عریانی مرا کم کن
غرق در خون کفن نمی خواهم
وقت قتلم نیا سوی گودال
وقت کشته شدن نمی خواهم
تو ببینی که شمر می آید
از تو بر سر زدن نمی خواهم
روی تو سایه ای کبودین داشت
سر سالم به تن نمی خواهم