تهران ۱۹.۸۴° كمينه ۱۹.۸۴°  بیشینه ۱۹.۹۹°
۲۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۷
مهدی مطهری‌نیا، کارشناس اموربین الملل در گفتگو با معاصر:  

ایران جاودانه است

باید بپذیریم که در نظام بین الملل همه کشورها به دنبال آن هستند که بتوانند منافع ملی ناشی از آن را که ترسیم کرده اندبه دست بیاورند
کد خبر: ۵۳۳۵۲

 

مطهرنیا در خصو ص این سوال که در دولت دوازدهم با توجه به اظهارات آقای ظریف مبنی بر اینکه: (هر کاری که در رابطه با برجام صورت می‌گیرد طبق نظر رهبری است)،در حال حاضر چه کسی هدایت کننده برجام است؟گفت:

نظام جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست خارجی خود در نهایت به یک ندل پوینت یا نقطه گره ای منتهی می شود به نام (ولایت مطلقه ولی فقیه و رهبری کل قوا) لذا قوه مجریه ،مقننه و قضاییه هر سه در نهایت برای تصمیم گیری های مهم خود در حیطه های گوناگون در مسیر اراده رهبری قرار می گیرند.لیدر شیپ به معنای سازمان رهبری در کنار ایشان و لیدر، به معنای رهبر در نظام جمهوری اسلامی به ولایت منتهی می شود که براساس امامت تفسیر می شود، در نتیجه تصمیم گیرنده نهایی در همه امور بویژه امور مهم به رهبری بر می گردد.در نظام جمهوری اسلامی سیاست خارجی مهم ترین عرصه محسوب می شود چرا که از منظر ایدئولوژیک و جهت گیریهای لگوسنتریکال یا کلام محوری چیزی که وجود دارد خود را دارالحق و دیگران را دارالکفر می دانند ،در نتیجه تصمیم متاخزه و در نهایت تایید آن توسط رهبری انجام می پذیرد،پس دولت به معنای قوه مجریه نه به معنای استیت در اینجا ،در رابطه با حوزه روابط بین الملل تحت اراده رهبری عمل می کند و دستگاه سیاست خارجی در ایران که وزارت امور خارجه نامیده می شود تنها دستگاه دیپلماسی است که ،مکلف و موظف به اجرای آن تصمیم ها است.پس باید به این نکته توجه کرد که آنچه آقای ظریف عرض کرده اند درست است ،که نه تنها آقای ظریف بلکه آقای صالحی،متکی،ولایتی وهرکسی که در این دستگاه حضور دارد در عرصه حاکم بر این سازمان ها است حتی شورای امنیت ملی ایران ،که اکنون آقای شمع خانی مسئولیت آن را بر عهده دارد و یک نهاد فرا دولتی به معنای قوه مجریه محسوب می شود، در نهایت تبین کننده زمینه های تصمیم گیری در جهت تصمیم گیریهای رهبری در امور است پس باید این منطق را پذیرفت که در رابطه با برجام تصمیم گیرنده نهایی رهبری نظام جمهوری اسلای بوده،هست و خواهد بود.و این منطق را باید متوجه ان باشیم و براساس این منطق است که اقای ظریف اینگونه بیان کرده است

 

این کارشناس حوزه بین الملل در ادامه افزود:من بر این باورهستم که برجام در ابتدا ناقص الخلقه بوده است.تفسیر موثری که برجام آمریکای ها داشتند و تفسیر موثرای که ایران از بحث برداشتن تحریم ها داشت ،در صورت تلاقی با هم موجب به وجود آمدن یک منطق شد و آن ایجاد یک زایمان زودرس برای برجام بود.برجام به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک شکل گرفت و مهم ترین بخش آن پرونده هسته ای ایران بود.برجام قرار نبود به پرونده هسته ای محدود شود ،که در این صورت آن را باید برنامه هسته ای ایران می نامیدند،ولی آنچه که انجام پذیرفت، محدود شدن به پرونده هسته ای ایران بود.تصمیم گیری های رهبری و مذاکرات 1+5در مورد پرونده هسته ای ایران باعث شد که برجام در آغاز نگه داشته شود.تفسیر اوباما موثق بود و مذاکرات با ایران باید همه زمینه ها را در بر می گرفت،اما تفسیری که ایران در این زمینه داشت با این موضوع بسیار محدود و فشرده بود ،در حالی که برداشتن تحریم ها از سوی ایالات متحده امریکا و گروه پنج گانه قدرت های بزرگ دنیا در ارتباط با ایران موثق پنداشته می شد، اما رهبری فرمودند همه تحریم ها باید برداشته شوند .که این یک نگاه موثق بود در حالی که آنها محدود به پرونده هسته ای و تحریم های هسته ای کردند.لذا تلاقی این دیدگاه ها با یکدیگر بحث پرونده هسته ای را ناقص الخلقه بوجود آورد.

 

مهدی مطهرنیا اضافه کرد: ترامپ که آمد امریکا از برجام خارج شد .همان طوری که قبلا عرض کرده بودم بر مبنای پارادایم آشوب داکترین  تحریک کنندگی ایران و سیاست ها کلان مبهم ،با استرادژی جوجیدسو ایران را تحریک کرد.همان طور که ایران گفته بود ما برجام را آتش خواهیم زدکه هنوز این آتش زدن اتقاق نیفتاده است،و برجام نیمه جانش حفظ شده است، در نتیجه این است که تحریم های ترامپی آمد و دامان سپاه پاسداران را گرفت و در مذاکرات وین که آقای عراقچی انجام دادن ما شاهد پیشرفت های بودیم که حاصل شد ،ولی آمریکایی ها حاضر نشدن همه تحریم ها را بردارند.در نتیجه دولت جدید با توپ پر وارد میدان شد و خواستار یک سیاست تهاجمی شد.در این امر دو پیشنهاد تهاجمی داده شد که در نهایت باعث بسته شدن مذاکرات شد.خوب بعد از این چهارچوب ما چه می توانیم بگویم ،اینجاست که انسداد کامل شد و ارجاع داده شد به بعد از انتخابات میان دوره ایالات متحده آمریکا.اما این قضیه در واقع یک بهانه ای بود ،چون مرگ برجام را نه واشنگتن و نه تهران هیچ کدام حاضر نبودند بپذیرند در نتیجه این نیمه جان برجام جان خود را از دست داده بود.در حال حاضر نیز اگر دوره جدیدی از مذاکرات شروع شود به بهانه ای شروع و امتداد مذاکرات انجام خواهد گرفت پس می توان گفت :برجام مرده است،و اگر توافقی نیز صورت پذیرد دیگر بازگشت به توافق 2015نخواهد بود زیرا 2015دیگر وجود ندارد و آمریکای های آن روزها با آمریکایی های امروز متفاوت هستند.بنده در مهر 1392عرض کردم که آمدن بایدن کار را سخت تر خواهد کرد و اگر فکر کنیم بایدن از یک تیم تشکیل شده با بکنز بلیندزو رابرت مالی وارد صحنه خواهد شد ،این یک نگاه آرزومندانه و تقلیل گرایانه به مسائل سیاسی خواهد بود .و امروز نیز عرض می کنم که آنچه اکنون رخ می دهد بر مبنای تحولات داخلی ایران ،درواقع فربه سازی پرونده حقوق بشر ایران است ودرواقع شکل گیری اراده ای است که در سال 2018اتفاق افتاده است ،چنانچه قبلا عرض کرده بودم در 2018 داکترین محدود سازی همکاری های بین المللی با ایران و محاصره ی منطقه تهران ،دست به دست داکترین جدیدی داد که آن عبارت است از تبدیل کردن چالش ایران به عنوان تهدید کننده نظم منطقه ای و امنیت بین المللی است.چنانچه در 2018بعد از خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و برگزیت  موجب همگرایی بیشترلندن و واشنگتن شد که اکنون هم لندن با کشور های دیگر اروپایی به علاوه امریکا در چهار چوب تحولات جنبش اعتراضی موجود در ایران که جهت گیری انقلابی به خود دارد می پذیرد موجبات این را دارد فراهم می کند که آنها نیز از این قضیه بهره ببرند، زیرا بی تردید نگاه آنها به مسائل داخلی ایران ،مسائل مربوط به منطقه و نگاه بین الملل است.امروزه چین در خواستی از سوی ایران داشته است که بتواند توافق نامه25ساله استراتژیک ببندد و در یک روز هم با عربستان و هم با کشورهای حوضه خلیج فارس،به نام خلیج،نه خلیج فارس در ارتباط با ایران سخن می گوید و اعلامیه صادر می کند و زیر بیانیه را امضا می کند.پس اینها نشان دهنده چه چیزی است !؟در واقع نشان از یک عزم جدی درحوضه منطقه ای و بین المللی برای تکمیل دو داکترین نزدیک به یک دهه است،که بر آن پافشاری می کنند .داکترین محدود کننده همکاری بین المللی ایران و محاصره منطقه تهران که در صلح ابراهیم و اعتلاف عربی غربی، دارد صورت می پذیرد و تبدیل چالش ایران به عنوان تهدیدی برای نظم منطقه و امنیت بین الملل است که دارد تکمیل می شود در نتیجه برجام مرده است.

این کارشناس حوزه بین املل در خصوص این سوال که شما اظهار دارید که هدایت کننده برجام رهبری است گفت:بله هدایت کننده برجام و هر چیزی که در عرصه سیاست خارجه و حتی سیاست داخلی در ایران می گذرد در نهایت تحت تدابیر کلان و تصمیم گیری های شخصیت حقیقی و حقوقی به نام رهبری (آیت الله خامنه ای)به عنوان رهبر جمهوری اسلامی قرار دارد.این قضیه در اصول قانون اساسی نیز مشخص شده است و در فرایند زیست طبیعی تجربه شده است.بله رهبری در جمهوری اسلامی می فرمایند:به فرض مثال من ریز مذاکرات را نمی خواهم، ولی دیگران موظف اند که ریز مذاکرات را به ایشان تقدیم کنند پس می توان گفت قریب به یقین ساختار نظام جمهوری اسلامی این گونه است.و اگر کسی در این چند دهه با الفبای تحولات سیاسی کوچک ترین آشنای داشته باشد می توان تا حدود زیادی به این معنا اشاره کند که هیچ گاه سیستم یا نظامی که این معنا را دنبال می کند،به آن اعتراف کند.این یک امر طبیعی است چنانچه در ایالات متحده به این معنا عمل می شود و در برخی ازمواقع ،بسیاری از کشورهای دیگر نیز اینگونه است.ولی تجربه زیست طبیعی چقدر بر این اراده ها بر منظر قانونی حاکم است.

مطهرنیا در ادامه در مورد این سوال که معمولا در مصاحبات بین المللی مخصوصا در پایه روسای جمهور که کشورهای مختلف با هم تبادل بین المللی دارند و متونی را که قرار است نوشته شود و قراردادهای که به امضا برسد،توسط وزرای امورخارجه و کارشناس های مربوطه بررسی و ثبت می شود به جزکشور ایران که متاسفانه مواردی را در دوره های مختلف مشاهده کرده ایم ،که به طور مثال وزیر خارجه را وسط راه باز می گردانند و همه این مناسبات ثبت می شود،و همچنین نظر خود را در مورد اینکه چین با آگاهی بر این امر که شورای همکاری خلیج فارس در مسیر گفت و گو می خواهد همچین بندی را در تفاهم نامشان بیاورند ،بدون اینکه با ایران مشورتی صورت گرفته باشد که متاسفانه صحه ای بر این موضوع است و با توجه به این که ما در ماه های گذشته قرارداد 25ساله را داشته ایم ،و دولت مداوم تاکید کرده است که روابط ایران با چین یک روابط حسنه است،حال با این شرایط دیدگاه شما نسبت به این عملکرد چیست؟و پیش بینی شما از آینده ایران و چین چگونه است؟ می‌گوید:

باید بپذیریم که در نظام بین الملل همه کشورها به دنبال آن هستند که بتوانند منافع ملی ناشی از آن را که ترسیم کرده اند به آن دست یابند.پکن به دنبال منافع ملی و اهداف تعریف شده خود در عرصه سیاست خارجی است پس نمی توانیم به چین خورده بگیریم.آنچه که وجود دارد آن است که ما نمی خواهیم واقعیت سیاست را درک کنیم.سیاست که از سیاست توهین می شود خنجرهای در پهلو ودشنه های از پشت بر کمر وارد می کند،پس آنچه را که امروز می بینیم این است که دهه 2020تا2030،دهه شکل گیری و محتوا بخشی به هندسه جهانی قدرت است و در این هندسه جهانی قدرت بار دیگر می توان گفت شور بختانه یا شایدم خوشبختانه ایران پل پیروزی میان شرق و غرب است چنانچه در قرن بیستم در بین شمال و جنوب بود.این است که سیاستمداران ما این ادراک را از وضع موجود و آینده مطلوب داشته باشند و در عرصه عمل وارد شوند. اما متاسفانه نه از وضع موجود ادراک درستی وجود دارد و نه از وضع مطلوب ترسیم دقیقی حاصل می شود، به گونه ای که اکنون ما به سال 1404و چشم انداز ایران 1404نزدیک می شویم و ارزیابی آن را در سیاست خارجی انجام بدهیم ،ایران در کجای قدرت آسیای جنوب غربی قرار دارد و در گذاره های قدرت (تکنولوژی،اکونومی،اکولوژی،پالئوتیک،ولیوز،سکوریتی...)سنجش و برسی انجام دهیم،به طبع اینها ناشی از سستی ها و کاستی ها و مقصر بودن است و باید پاسخگو به این باشند که به قول شما کارشناسی شده پیش بروند.چین  به دنبال منافع خود می باشدو می توان گفت آفرین به رئیس جمهور چین ،آفرین به محمد بن سلمان زیرا آنها بدنبال منافع خود هستند.

 

محمد بن سلمان توانسته تا حدودی خلع کمبودهای ایران را جبران کند و به عنوان نقطه محوری گرفته شود،آیا شما با نظر بنده موافق هستید؟بله تا حدود خیلی زیادی این امر صورت گرفته است.براساس تصورات آرماگودنی که می گفتند فوت فهتک می تواند به جنگ های بسیارمهم داخلی بین خاندان آل سعود منجرشود و محمد بن سلمان براساس این دیدگاه اکنون بر ضد پدر خود یعنی ملک سلمان وارد عمل نمی شود و توانسته است این معنا را پیاده کند.بسیاری از تحلیل گران بر این باوربودند که محمد بن سلمان نمی تواند خیلی زود جایگزین شود در حالی که او درس های خود را خوب آموخته و خوب هم اجرا می کند .آری هنوز هم محمد بن سلمان بر لبه شمشیر اعراب دارد حرکت می کند و باید بسیار محتاطانه مراقب باشد ،چون این لبه تیز شمشیر فقط در جامعه عرب و جامعه برگ خاورمیانه نیست که وجود دارد بلکه از نظر نظام بین الملل او لبه تیزی را متوجه خود می کند ،ماجرای قتل خاشقچی این را نشان داد و او اگر کوچک ترین اشتباهی بکند ممکن است این لبه تیز حداقل پای او را قطع کند از این جهت اگر گردن او را نزند.در نتیجه اوباید بسیار مراقب باشد.

مطهرنیا در پایان در خصوص جزایر سه گانه‌ی ایران  و سخن حسین امیرعبداللهیان،وزیر امور خارجهٔ کشورمان درخصوص این که ما  در مورد مرزهای کشورمان با کسی تعارف نداریم گفت:این که گفته شده است تعارف نداریم باید درعرصه عمل نشان داده شود. در زمان قاجار  پرچم ایران در یکی از کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس یا براثر نا آگاهی و یا شاید عمدی ،پایین تر از پرچم دیگر کشورها قرار گرفته بود.د پادشاه وقت بسیار محکم پیامی مکتوب به آن کشور صادر و اعلام کرد:حواستان را جمع کنید،ما آماده یک تحریک شدیدتردرارتباط با این رفتاروکنش سیاسی شما هستیم.پس نمی توانیم ما که پرچم ایران در فدراسیون ایالات متحده آمریکا بدون کلمه الله است ،حساسیت نشان دهیم ولی در مورد جزایر سه گانه ایرانی به این راحتی جملاتی گفته می شود.در حالی که حداقل،باید بین ایران و عمارات مصالحه ای در این امر صورت پذیرد،یعنی قبول این مناظره بین تهران و عمارات متحده عربی باید انجام پذیرد و ایران سخت ترین برخوردها را انجام دهد.و به طبع باید عرض کنم آنچه الان در حال انجام است ،نشان دهنده یک اقدام محافظه کارانه نسبت به چین است.ایران جاودان بوده،هست و خواهد بود .تجزیه ایران از طرف هر کشوری چه در شرق و چه در غرب جهان بخواهد اتفاق بیفتد ،مردم ایران در هر جای جهان که باشند مقابل آن می ایستند.مردم ایران در قبال ایران یک ید واحد هستند حتی با وجود قومیت های مختلفی که دارد.و این ید واحد با هیچ کشوری در این قضایا شوخی ندارد،حتی کاربرد واژه خلیج به جای خلیج فارس برای ما بسیار اهمیت دارد و ما به واژه ها به معنای محتوای درونی آنها می نگریم و براساس آن عمل می کنیم.و به قول کاپلان:ایران جاودانه  است.کاپلان در سال 2012از طرف فارن پالسی به عنوان صد مرد بزرگ جهان شناخته شد.

خبرنگار: هانیه احمدی                                                       

انتهای پیام
اشتراک گذاری :
ارسال نظر

آخرین اخبار روز