تهران ۱۸.۸۵° كمينه ۱۶.۷۹°  بیشینه ۱۸.۹۹°
۱۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۲
عبدالرضا فرجی‌راد

ترس غرب از بازگشت کابوس ترامپ

ترس غرب از بازگشت کابوس ترامپ
جهان با اتفاقات مختلفی روبه‌رو است اما خاورمیانه منطقه‌ای است که همواره طی مقاطع مختلف آبستن تحولات مختلفی بوده و جنگ همیشه یکی از مفروض‌هایی بوده که در این منطقه در نظر گرفته شده و در اغلب مقاطع نیز اتفاقات مختلفی باعث جنگ در این منطقه شده است.
کد خبر: ۷۴۷۶۷

به گزارش معاصر، اما به جرات می‌توان گفت طی چند وقت اخیر جنگ غزه و متعاقب آن تحولات دریای سرخ و رویارویی نظامی آمریکا و انگلیس با یمنی‌ها بخش مهمی از تحولات بین‌المللی و واکنش‌های آن را به خود اختصاص داده است.

چنانکه نه صهیونیست‌ها آنطور که فکر می‌کردند توانستند طی مدت کوتاهی غزه را بگیرند و حماس را حذف کنند‌؛ نه آمریکایی‌ها آنطورکه فکر می‌کردند با یک حمله به یمنی‌ها توانستند آرامش و امنیت را به دریای سرخ بازگردانند.

لذا حالا که به قدرت جبهه مقاومت، حماس و یمنی‌ها واقف شده و به آن معترف هستند بر طرح آتش متمرکز شده‌اند و از آنجا که این دو موضع پی در پی هستند و اگر جنگ غزه خاتمه یابد مساله یمنی‌ها و دریای سرخ نیز حل و فصل خواهد شد آمریکا در پی طرح ایجاد طرح آتش‌بس دائم ، ایجاد کشور مستقل فلسطین و در نهایت از بین بردن تهدید یمنی‌ها در دریای سرخ است.

طرحی که با جزئیات فراوانی مواجه است و باید دید در نهایت به کجا خواهد رسید. اما آنچه مسلم است در پیش بودن انتخابات و ترس بازگشت مجدد دونالد ترامپ به کاخ سفید باعث شده تا بایدن و متحدان اروپایی‌اش از هم اکنون به فکر چاره باشند تا به زعم خود بهترین نتیجه را بگیرند.

در همین راستا برای بررسی تحولات منطقه، جنگ غزه و تحولات موجود در دریای سرخ و همچنین طرح غربی‌ها در جهت آتش‌بس و ایجاد کشور مستقل فلسطینی «آرمان ملی» با عبدالرضا فرجی‌راد، سفیر سابق ایران در نروژ و فنلاند و تحلیلگر مسائل بین‌الملل به گفت‌و‌گو پرداخته است که می‌خوانید.

*تحولات اخیر منطقه به ویژه اتفاقات در دریای سرخ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مساله دریای سرخ و تنگه باب‌المندب به صورت یک کش و قوسی به همین شکلی که اکنون ادامه پیدا می‌کند در روزهای آینده یا چند هفته بعد نیز ادامه پیدا خواهد کرد.

آمریکا و بریتانیا ابتدا خیزی برداشتند که ما سرکوب می‌کنیم و یمنی‌ها را سر جای خودشان می‌نشانیم. بر همین اساس نیز حملات چند وجهی را هم در داخل یمن انجام دادند، اما دیدند که نتیجه نگرفتند و همچنان یمنی‌ها به کشتی‌هایی که به سمت اسرائیل حرکت می‌کنند حمله می‌کنند.

پنج شنبه نیز به یک کشتی انگلیسی که به سمت بندر اسرائیل می‌رفت حمله شد و در مقابل انگلیس هم پاسخ داد. لذا به همین خاطر که غربی‌ها نتوانستند از این موضوع پاسخ بگیرند دست به دامن چینی‌ها شدند تا آنها به نحوی از طریق ایران واسطه شوند که کنترلی بر یمنی‌ها داشته باشند و عملیات متوقف شوند.

از طرفی 7 کشور از اعضای اتحادیه اروپا که البته بقیه حاضر به همکاری نشدند قرار شده کشتی‌های جنگی به منطقه بفرستند نه به خاطر اینکه به یمن حمله کنند؛ بلکه به جهت حفاظت کشتی‌های خود که از آن منطقه عبور می‌کنند.

لذا منظور این نیست که در منطقه شاهد درگیری جدیدی باشیم. بنابراین تصور من این است که آمریکا و انگلیس تمرکز خود را روی آتش‌بس گذاشتند و امیدوارند که این آتش‌بس که در خصوص آن امیدهایی ایجاد شده و حماس باید پاسخ نهایی را بدهد و مصر، آمریکا، اسرائیل، قطر و حماس مشغولند تا به نتیجه نهایی برسند. بر این اساس امیدوارند که این آتش‌بس انجام شود و مقداری هم به کار خود سرعت دادند که وقتی این آتش‌بس اعلام شود شرایط در منطقه به ویژه آب‌های بین‌المللی مثل دریای سرخ به حالت عادی بازگردد.

چون یمنی‌ها بارها اعلام کردند که ما این حملات را علیه اسرائیل و کشتی‌هایی که به سمت اسرائیل می‌روند انجام می‌دهیم به خاطر اینکه مردم غزه در حال کشته شدن هستند یا مواد غذایی و دارویی به آنحا نمی‌رسد. لذا من فکر می‌کنم که جنگ بزرگی در آنجا رخ نخواهد داد چرا که کشتی‌های بین‌المللی بیشتری به خطر می‌افتد.

نه حملاتی به داخل یمن انجام می‌شود. یمنی‌ها یکسری حملاتی به کشتی‌هایی که به سمت اسرائیل می‌روند انجام می‌دهند و اینها نیز پاسخ محدودی می‌دهند تا اینکه آتش‌بس که من فکر می‌کنم در کمتر از یک هفته تا یک هفته نتیجه آن مشخص شود به سرانجام برسد.

* بسیاری معتقدند که اتفاقات دریای سرخ باعث شد تا هیمنه غربی‌ها به رهبری آمریکا شکسته شود و اساسا اگر هم آتش‌بس و توافقی شکل گیرد به مثابه دست بالا و پیروزی یمنی‌‌ها خواهد بود تا غربی‌ها، این موضوع را چطور تحلیل می‌کنید؟

بالاخره اتفاقاتی که در مساله غزه افتاد و حمایتی که یمنی‌ها از فلسطینی‌ها کردند نشان داد که از یک قدرتی برخوردار هستند و عربستان نیز کار عاقلانه‌ای انجام داد که با یمنی‌ها به سمت آتش‌بس و صلح حرکت کرد چرا که حریف آنها نمی‌شد.

این خود امتیازی برای یمنی‌هاست و تصور می‌شود که پس از آتش‌بس با اینکه غربی‌ها یمنی‌ها را جزء گروه‌های تروریستی اعلام کردند اما برای اینکه آرامشی در تنگه باب‌المندب ایجاد شود غرب به سمتی می‌رود که حکومت فعلی در صنعا را به رسمیت بشناسد.

اما اینکه هیمنه آمریکا به عنوان پلیس اقیانوس‌ها و دریاها به هم خورده تا حدی مشخص است که آمریکا تا حدی نتوانست در منطقه اقدامی کند. البته دلایلی مختلفی هم داشت. چرا که یک تنگه مهم است و جنگ در آنجا می‌تواند اقتصاد بین‌الملل را دچار بحران بزرگی کند.

اما هیمنه آمریکایی‌ها بیش از همه در حمایت بی‌چون و چرا از اسرائیل فروریخت و اعتبار خود را از دست دادند. البته به‌خاطر این اعتباری که از دست دادند در حال انجام اقداماتی هستند. مثلا روزپنج‌شنبه بریتانیا اعلام کرد که احتمالا کشور مستقل فلسطینی را بعد از آتش‌بس به رسمیت می‌شناسد و بلافاصله آمریکا نیز همین نظر را اعلام کرد. من تصور می‌کنم که به دنبال بریتانیا و آمریکا کشورهای اتحادیه اروپا نیز همین نظر را اعلام کنند.

حال اینکه چرا اینها در این مسیر حرکت می‌کنند نخست به خاطر در پیش بودن انتخابات آمریکا و دیگری اینکه در انتخابات پیش‌رو دوباره دونالد ترامپ کاندیدای انتخابات شده و خواهد آمد و متحدان آمریکا از این آمدن و رفتن ترامپ به کاخ سفید وحشت زده شده‌اند. لذا می‌خواهند آن اتفاق بدی که در غزه افتاد و غرب از اسرائیل حمایت بی چون و چرا کرد را با ایجاد یک دولت فلسطینی تا قبل از انتخابات آمریکا جبران کنند.

حالا اگر جزئیات آن هم حل و فصل نشد این دولت فلسطینی را به رسمیت بشناسند تا اینکه وارد جزئیات شوند و دموکرات‌ها بتوانند در انتخابات اعلام کنند که کار بزرگی انحام دادند. از طرفی یک کشور مستقل فلسطینی ایجاد کردند و از طرف دیگر امنیت اسرائیل را برقرار کردند و رابطه اسرائیل را با عربستان و دیگر کشورهای عربی تقویت کردند و قرارداد امنیتی را که در واقع عربستان به دنبال آن بود با آمریکا به امضا رساندند.

در واقع این هدفی است که کاخ سفید دنبال می‌کند و به نظرم با متحد اصلی خود یعنی بریتانیا و اتحادیه اروپا هماهنگ است و تصور می‌شود که با کشورهای محافظه‌کار عرب مثل کشورهای حوزه خلیج فارس، مصر و اردن نیز هماهنگ خواهد بود. لذا یک روندی را محرمانه و مخفی پیش می‌برند که به نتایج ملموسی برسند. پس یکی از اهدافشان این است که ترامپ را در انتخابات تضعیف کنند و رای بهتری را به دموکرات‌ها بدهند که رای آقای ترامپ در حمایت بی‌چون و چرا از اسرائیل کم شود و دوم جبهه مقاومت را خنثی کنند.

وقتی که اعلام شود که کشور فلسطینی به رسمیت شناخته شده دیگر از نظر آنها وجود جبهه مقاومت که برای فلسطین است معنی ندارد. شاید هم مساله سوم همین یمنی‌ها هستند و با توجه به اینکه در عراق هم تحولاتی در حال رخ دادن است با این به رسمیت شناختن بخواهند آنها را از این مقوله خارج کنند. لذا آمریکا و اروپا درصددند تا با هم هماهنگی داشته باشند و بتوانند در نیامدن ترامپ به کاخ سفید حرکتی را انجام دهند.

از آن طرف هم یک کشور فلسطینی شکل بگیرد نه با یک نتایج کامل بلکه تا انتخابات آمریکا به صورت رسمی فقط شناسایی انجام شود. جزئیات آن اگر ماند برای بعد از برگزاری انتخابات بگذارند و امنیت اسرائیل تضمین شود و برقراری رابطه با کشورهای عربی انجام شود. پشت پرده چیزهایی می‌گذرد که به نظر من هنوز همه جزئیات آن آشکار نشده است.

*اخیرا یکی از مقامات آمریکا گفته که دولت واشنگتن از اسرائیل ناامید شده است؛ با توجه به اتفاقات منطقه، جنگ غزه و انتقادات آمریکایی‌ها به نتانیاهو؛ این امکان وجود دارد که آمریکا حمایت تام و تمام خود را قطع کرده و رویکرد حساب شده‌تری در قبال اسرائیل پیش بگیرد؟

آقای بایدن حمایت سفت و سختی از اسرائیل کرد و مقداری در داخل آمریکا برد داشت و توانست لابی اسرائیلی درون آمریکا را با خودا همراه کند. از طرف دیگر در انتخابات ضرر کرد چرا که جمعیت زیادی به ویژه جمعیت جوانان و غیربومی آمریکا به خاطر کشتار مردم غزه همه ضد بایدن شدند.

حال آمریکایی‌ها شاید احساس کردند که آن حمایت اولیه‌ بی‌چون و چرایی که در 3 ماهه اول از اسرائیل انجام دادند که این کشتار بی‌رحمانه را سبب شد خیلی به آنها لطمه زده و همانطور که عرض کردم به دنبال آن هستند که با امتیاز دادن به فلسطینی‌ها آن را جبران کنند.

مثلا روز پنج‌شنبه آمدند تمام شهرک‌نشین‌هایی که در کرانه غربی به فلسطینی‌ها حمله می‌کنند و زمین‌ها باغ‌های فلسطینی‌ها را تصرف درمی‌آورند آنها را تحریم کردند. یعنی آنها در هیچ حوزه‌ای از مالکیت آمریکا چه سفارتخانه‌ها و چه ورودی به آمریکا اجازه ورود به آمریکا ندارند که خود این کار ضربه بزرگی به شهرک‌نشینان کرانه غربی رود اردن است.

در کنار این همانطور که گفته شد غربی‌ها به دنبال آن هستند که با عجله یک دولت فلسطینی را شکل دهند و به رسمیت بشناسند. البته من فکر می‌کنم کرانه غربی و محمود عباس نیز هماهنگند، اما معلوم نیست که در این شکل‌گیری دولت محمود عباس حاکم باشد و ممکن است که در کرانه غربی شاهد تغییراتی باشیم.

الان آمریکایی‌ها در مسیری افتادند که در این مسیر مقداری توجه به فلسطینی‌ها بیشتر و اخبار و تبلیغات فلسطینی‌ها از سوی آمریکا فزون‌تر گردد که جلوی ضررهایی که در انتخابات قرار است به بایدن وارد شود را بگیرند و بتوانند تبلیغات رسمی را در مقابل ترامپ انجام دهند که کار بزرگی صورت گرفت و توانستیم کشور مستقل فلسطینی را شکل دهیم و امنیت اسرائیل را تامین کردیم آن را به عربستان و دیگر کشورهای عربی متصل کردیم. این طرح بی سرو صدا در حال جلو رفتن است و سیاست آمریکا مقداری در حال تغییر است.

* از نظر شما در صورت تشکیل دولت مستقل فلسطینی اساسا جایگاه مقاومت و مشخصا حماس چگونه خواهد بود و آیا به طور کلی تشکیل کشور مستقل فلسطین طبق طرح غربی‌ها را خواهند پذیرفت؟

طرحی که آمریکایی‌ها و غربی‌ها برنامه‌ریزی کردند احتمالا چینی‌‌ها و بقیه کشورهای جهان سوم نیز حمایت می‌کنند این نیست که حماس حذف شود؛ بلکه می‌خواهند بخش نظامی حماس را حذف کنند و بخش سیاسی حماس با کرانه غربی رود اردن همراهی کند و یک نفر مسئولیت دولت فلسطینی را برعهده ‌گیرد.

قطعا در این کشور فلسطینی که اینها می‌خواهند به رسمیت بشناسند حماس رئیس نخواهد شد، اما بخش سیاسی حماس بخشی از این مجموعه خواهد بود. لذا با توجه به اینکه برای غزه هم طراحی‌هایی در طرح غربی‌ها می‌شود بعید به نظر می رسد که بگذارند حماس تا سال‌ها در آنجا قدرت داشته باشد.

لذا به نظر من حماس نیز با توجه به شرایطی که پیش آمده تمایل دارد در آن چیزی که در واقع همراهی با کرانه باختری است عضویت داشته باشد والا اگر بخواهد کاملا خود را کنار بکشد ممکن است با توجه به شرایطی که برای غزه پیش آمده و و دو نیم میلیون نفر آواره و بدون خانه ، مدرسه و خدمات و زیرساخت هستند شرایط برای حماس بسیار سخت شود.

قطعا مردم غزه نیز این تمایل را پیدا خواهند کرد که با توجه به زجری که می‌کشند یک آرامشی برقرار شود و با مساله بخش سیاسی حماس و مدیریت کرانه غربی همراهی خواهند کرد.

لذا اینطور نیست که بخواهند به طور کامل حماس را حذف کنند. در چند مصاحبه ای هم که رهبران حماس طی دو سه ماه گذشته داشتند اعلام کردند که آمادگی این را دارند که با کرانه باختری دولت مشترکی داشته باشند و عضویت داشته باشند.

لذا من فکر می‌کنم این مساله با توجه به شرایط سختی که در غزه وجود دارد خیلی سخت و پیچیده نخواهد بود. مساله این است که کشور مستقل فلسطینی که اینها می‌خواهند شکل دهند بر اساس قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل است که در واقع بیت‌المقدس هم به کشور مستقل فلسطینی مربوط می‌شود یا نه آنچه که مسلم است در مرحله اول می‌خواهند با عدم داشتن ارتش برای کشور فلسطینی؛ اسرائیلی‌ها را راضی کنند که تشکیل چنین کشوری امنیت اسرائیل را به خطر نمی‌اندازد.

البته اینها همه مسائلی است که باید مقداری وارد جزئیات شد و ممکن است که فلسطینی‌ها نپذیرند. البته همیشه در مذاکرات از پایین شروع می‌شود و به شکل‌گیری یک کشور می‌رسند، اما اینها از بالا شروع کردند و ابتدا کشور فلسطینی را به رسمیت می‌شناسند و بعد جزئیات را حل و فصل می‌کنند.

در حالی که اول باید جزئیات را حل و فصل کنند و نتیجه آن ایجاد کشور فلسطینی باشد. اما چون عجله دارند، می‌خواهند بحران در منطقه را به پایان برسانند، انتخابات آمریکا در پیش است، جنگ اوکراین و... بارها آمریکایی‌ها اعلام کردند تنها راه اینکه نفوذ ایران را کاهش دهند این است که در منطقه کاری انجام شود و آن چیزی نیست جز تشکیل دولت فلسطینی.

بنابر این من تصور می‌کنم یک طرح‌هایی در خفا در حال گفت‌و‌گو و مورد بحث است که قسمت‌هایی جلو رفته و با کرانه باختری رود اردن نیز هماهنگ هستند.

در سفری که بلینکن به منطقه داشت و با محمود عباس ملاقات کرد مساله اصلی همین بحث بود و فکر می‌کنم بلینکن دوباره به منطقه می‌آید که همین بحث را دوباره پنهانی با عرب‌ها، اسرائیل و کرانه باختری دنبال کند. لذا بریتانیا و آمریکا کشور فلسطینی را به رسمیت می‌شناسند و اتحادیه اروپا هم دنباله روی می‌کند.

انتهای پیام
اشتراک گذاری :
ارسال نظر

آخرین اخبار روز