مجموعه داستان نوجوان سلام آقای همینگوی تازهترین اثر عبدالمجید نجفی منتشر و روانه بازار کتاب شد.
مولف اثر با اشاره به موضوع این مجموعه داستان گفت: در داستانهای مجموعه سلام آقای همینگوی، با ترسیم فضاهای روحی، چالشها و تلاشهای شخصیت نوجوان برای غلبه بر این سختیها برآن بودهام آینهای دراماتیک برابر نوجوان هم روزگارم بگذارم تا از سویی با خواندن داستان لذت ببرد و هم برغنای تجربه زیستی او اندکی علاوه شود.
وی افزود: این کتاب در بردارنده مضامین اجتماعی، مشکلات و سختیهای دوران نوجوانی است که به زبان داستان بیان میشود. نوجوانی برهه حساسی در زندگی هر انسان است. از سویی کودک نیست. جهان فکری حسی و شرایط روحی و نیازهای وی با کودک متفاوت است. از سوی دیگر تجربه یک انسان بزرگسال را ندارد.
نجفی با بیان اینکه مخاطب مجموعه داستان سلام آقای همینگوی نوجوانان هستند، افزود: داستان کوتاه فنیترین گونه ادبی نوشتاری است، ادبیات داستانی بزرگسال و تا حدودی کودکان جایگاه و تعریف مشخصی دارد اما اگر ادبیات نوجوان را مظلومترین بنامم، پر بیراه نگفتهام.
وی با اشاره به ترجمه روزافزون آثار در حوزه کودک و نوجوان گفت: مخالف ترجمه مناسب نیستم اما نسبت آن با کتابهای تألیفی باید معین و مشخص شود که نمیشود. نتیجه آنکه کفه تألیف برابر ترجمه کم میآورد و این خوب نیست.
نویسنده کتاب روزگار مهآلود جابر در پاسخ به این سوال که چرا با وجود نویسندههای خوب در دهه ۶۰ تا به امروز، ترجمه فزونی یافته است، ادامه داد: پاسخ تا حدودی در پرسش شما مستتر است. حمایت جدّی و سازمان یافته از جریان تألیف صورت نگرفته است و همچنین متوجه جایگاه مهم و اساسی «نقد ادبی» نبودهایم.
وی افزود: کنار مشکلات فرهنگی-آموزشی و عنایت بیش از حد به جزوه محوری و هوش ابزاری، از دیگر وجوه و ابعاد آموزشی-فرهنگی مثل آموزش مهارتهای زندگی غفلت کرده و رشد متوازن شخصیتی در نوجوانان را مورد مطالعه، تحقیق و برنامهریزی قرار ندادهایم. نتیجه همین کتابسازیها و ترجمههای ضعیفی است که شاهدش هستیم.
نجفی آینده قوی و هوشمندانه را منوط به پرورش مناسب و متوازن نسل کودک و نوجوان امروز دانست و تأکید کرد: آینده قوی و هوشمندانه توام با قداست، لذت کار، تلاش و نیل به آرمانهای اخلاقی-انسانی منوط است به پرورش مناسب و متوازن نسل کودک و نوجوان امروز کشور؛ نسلی که از سختیها نهراسد. مهارتهای زندگی را فراگیرد. از کمک به دیگری لذت ببرد و ارزشهای انسانی را پاس بدارد. در این فرآیند، ادبیات و هنر کودک-نوجوان نقش بیبدیلی را بازی میکند.
این کتاب شش داستان با عناوین «درخت و بچه مردم»، «افراها نمیمیرند»، «دسته گل»، «کلمههای نازنین»، «النگوی لیلای ویلان» و «سلام آقای همینگوی» در بردارد.
در بخشی از داستان سلام آقای همینگوی می خوانیم:
آقای بهبودی چاق بود با صورت گرد و تپل، چند تار موی سفید میان ریش انبوهش روی چانه دیده می شد. وارد کلاس که می شد دست در جیب شلوار نخی گل و گشادش می کرد و لبخند می زد. جای یک دندان از ردیف بالایی دندانهایش خالی بود.
او خیلی سریع حاضر و غایب میکرد و مثل مامان رعنا که وقتی از سرکار بر می گردد مانتویش را در آورده و در نیاورده دست به آشپزی می زند و به هر ترتیب بوی کته و املت یا کوکو را در می آورد. آقای بهبودی هم در کوتاه ترین زمان ممکن کلک نهاد و گزاره و مضاف و مصاف الیه را می کند و میرسید به داستان.
نگاهی به ساعت اورینت قدیمی اش می انداخت و لبخند می زد. بعد دست می کرد داخل کیف مشکی برزنتی چینی اش که هدیه یکی از مراسم ادبی بود: پیرمرد و دریا؛ آقای بهبودی از هواداران پر و پا قرص مرحوم همینگوی بود.
گوش بده! آقاجان حواست اینجا باشد. ببین شاعر در خود کلمات زندگی می کند. برای شاعر کلمه ها هدف هستند. شی هستند. وقتی شاعر می گوید واژه باید خود باران باشد. آقاجان! گوش بده، به نظر شاعر باد، ب، الف، دال نیست ...
انتهای پیام