اخبار معاصر: قصههای قرآنی چون بر منبع وحی متکی است، از
ویژگیهای بسیار انحصاری نیز برخوردار میباشد؛
زیرا این قصهها را کسی بیان میکند
که بر همه جزئیات ظاهری و باطنی و آشکار و نهان، آگاه و خبیر است و میتواند
تحلیل کامل و دقیقی از وضعیت به دست دهد. قصههای قرآنی، قصههایی است که فرصت تفکر
و تدبر را فراهم میآورد و راه را از چاه نشان میدهد. برای
درک و فهم قصههای قرآنی نگاهی به فلسفه و اهدافی که قرآن برای آن بیان کرده میتواند
راهگشای خوبی باشد. از این رو، در این بخش به فلسفه و اهداف قصههای
قرآنی از زبان قرآن و خداوند اشاره میشود.
1) آرامش: خداوند در آیاتی از جمله آیه
۳۴ سوره انعام و ۱۰۱ سوره اعراف و ۴۹ و ۱۲۰ سوره هود و ۱۰۲ و ۱۰۳ سوره یوسف، ذکر قصههای
حقیقی از پیامبران در قرآن برای حضرت پیامبر(ص) و مخاطبان قرآن را عاملی مهم در ایجاد
آرامش و تقویت آن بر میشمارد و میفرماید که این قصههای حقیقی، موجبات قوت قلب آن
حضرت(ص) فراهم میآورد. بنابراین خوانندگان مومن قرآن نیز از این قصههای به آرامش
خاطری خاص میرسند که شباهت و همانندی خاصی با آرامش حاصل در پیامبر (ص) خواهد داشت؛
زیرا آگاهی از تاریخ گذشتگان به طور واقعی و مشکلات و موفقیتهای آنان، روحیه آدمی
را به گونه ای بازسازی میکند که دیگر خوف و حزنی برایش باقی نمیماند.
2)
دلداری: تسلا بخشیدن خداوند به پیامبر(ص) به علت مخالفت مردمان با وی با بیان فلسفه
بیان مکرهای برادران یوسف(ع) که در آیات ۱۰۲ و ۱۰۳ سوره یوسف بیان شده و نیز از طریق
بیان قصههای نوح(هود، آیات ۴۸ و ۴۹) و قصه اصحاب کهف (کهف ، ایات ۶ و ۹) یکی از اهداف
قصههای قرآنی و بیان فلسفه آن است.
3)
اتمام حجت : از دیگر اهداف بیان قصههای قرآنی، از جمله قصههای اصحاب رس و طریق
نابودی ایشان به سبب مخالفت با آموزههای وحیانی پیامبران، اتمام حجت به مخاطبان مخالف
میباشد. خداوند در آیاتی از جمله ۳۷ و ۳۸ سوره فرقان و ۱۲ و ۱۴ سوره ق به این هدف
و فلسفه اشاره میکند.
4)
استقامت: بیگمان توجه به داستان پیامبران و سرنوشت اقوام مومن و کافر ایشان ،
زمینه را برای تغییر روحیه و ایجاد روحیه استقامت و پایداری در مسیر و راستای توحید
هموار میسازد. از این روست که خداوند، قصههای قرآنی را دارای این ویژگی بر میشمارد
و هدف از بیان آنها را دست یابی به این هدف در مومنان بر میداند (هود ، آیات ۴۹،
۱۰۰ و ۱۱۲).
5)
تذکر: نقل سرگذشت پیشینان ، سبب یادآوری و بیدارباش مخاطبان است. بر همین اساس
خداوند ، قصهها و سرگذشت راستین پیامبران و مردمانی را مطرح میکند که در گذشته زندگی
کرده اند. از آن جایی که تاریخ به گونه ای تکرار میشود و رفتارهای هر شخص و یا امتی،
در شرایط هر چند متفاوتی از جهاتی، همان تاثیرات پیشین را به جا میگذارد، خداوند قصههای
واقعی پیشنیان را مطرح میکند تا هشداری برای مخاطبان باشد و مسیر حق را شناخته و در
آن گام بردارند و از مسیر باطل که سرنوشت نکبت و ذلت را به همراه دارد خودداری ورزند
(هود،آیه ۱۲۰ و نیز طه ، آیه ۹۹).
6)
تفکر: پبامبران از جمله پیامبر(ص) موظف به تبیین قصههای افرادی از جمله بعلم باعوراست
تا این گونه آنان را به تفکر و اندیشه وادارد؛ زیرا وی از عالمان یهودی بود که با دست
یابی به مقاماتی از بصیرت و قرب، به سوء استفاده از علم و دانش خویش پرداخت و آن را
علیه حضرت موسی(ع) و راه حق به کار گرفت و خداوند وی را مجازات سختی نمود.(اعراف ،آیات
۱۷۵ و ۱۷۶) از آن جایی که داستان و قصه بنی اسرائیل با امت اسلام مشابهتهای بسیاری
داشته و یا خواهد داشت و به فرمایش پیامبر(ص) طابق النعل بالنعل، هر آن چه بر ایشان
رفته بر سر امت محمدی(ص) خواهد رفت، خداوند قصه ایشان را در بخش عمده ای از قرآن نقل
میکند، تا زمینه ایجادی تفکر و اندیشه درباره ایشان برای امت محمدی (ص) فراهم آید.(بقره
،آیه ۷۳) در همین زمینه داستان حضرت ایوب(ع) زمینه تعقل و اندیشه امت است(ص ، آیات
۴۱ و ۴۳) چنان که داستان بقره و کشته شدن شخص و احیای وی به مالیدن بخشی از بدن گاو
ذبح شده، نیز از عوامل تفکری بشر است که در آیات ۶۷ و ۷۳ بیان شده است. به هر حال ،
هدف از قصههای قرآن برانگیختن تفکر و اندیشه مخاطبان است که در این آیات و آیاتی دیگر
بیان شده است.
7)
حکمت : بیان داستان موسی (ع) و خانواده اش در کوه طور بر اساس هدف و مصحلتی حکیمانه
و سازنده است که در آیات ۶ و ۷ سوره نمل بدان توجه داده شده است. بنابراین میتوان
گفت که تبیین حکمت از اهداف و فلسفههای قصههای قرآنی است.
8)
حقانیت پیامبر(ص): بیان داستان طالوت و هلاکت جالوت از طرف خداوند ، برای پیامبر(ص)
نشانه ای از حقانیت رسالت آن حضرت (ص) است که در آیات ۲۴۹ و ۲۵۱ و ۲۵۲ سوره بقره به
آن اشاره شده است.
9)
حقانیت معاد: بیان قصهها و سرگذشتهای اصحاب کهف به هدف بیان حقانیت معاد و از
میان بردن تردیدها و زمینههای ایجادی آن ، از جمله فلسفههای قصههای قرآنی است که
در آیه ۲۱ سوره کهف به آن توجه داده شده است.
10) خداشناسی: در قصههای قرآنی، امور بسیاری
از جمله خداشناسی مورد توجه است. به این معنا که در قصههای یوسف(ع) و برادرانش، میتوان
نشانههای روشنی برای خداشناسی جست و جو کنندگان آن یافت(یوسف ،آیه ۷) چنان که در قصه
سرگذشت ابراهیم (ع) و لوط(ع) و اقوام ایشان ، این نشانهها را می توان یافت.(حجر ،
آیات ۵۱ ، ۷۵ و ۷۷) هم چنین می توان نشانههای روشنی از خداشناسی را در داستان مردم
سبا و علل فروپاشی و انهدام آن دولت و تمدن یافت که خداوند به صراحت این مطلب رادر
آیاتی از جمله ۱۵ تا ۱۹ سوره سبا بیان کرده است.
11) فهم : از جمله فلسفه قصههای قرآنی
میتوان به نقش داستان و تمثیلهای واقعی و حقیقی در تفهیم حقایق اشاره کرد. از این
روست که بسیاری از مردمان برای تفهیم حقایق و مطالب علمی از داستان و تمثیل بهره میگیرند
(ذاریات، آیات ۲۳ و ۲۴).
12) عبرت و پند آموزی: شاید هنگامی که از
فلسفه قصه سخن به میان می آید نخستین چیزی که به اذهان آدمی تبادر میکند، همین تاثیر
قصه در حوزه عبرت و پندآموزی است. خداوند نیز در آیاتی از جمله ۵۱ و ۵۷ و ۷۷ سوره حجر
و ۱۵ تا ۱۷ سوره سبا و ۳۷ تا ۴۰ سوره ذاریات به این کارکرد قصه توجه داشته و بر اساس
آن قصههای قرآنی را بیان می کند. از این روست که در آیات ۱۱۰ و ۱۱۱ سوره یوسف، بیان
داستان پیامبران و امتهای ایشان را مایه عبرت خردمندان بر میشمارد و در آیات ۱۷۶
تا ۱۹۰ سوره شعراء، بیان سرگذشت شعیب و مردمای که را در بردارنده درسی بزرگ و عبرت
آموز برای دیگران میداند. در آیات بسیاری دیگر از جمله ۱۰ و ۱۱ سوره شعراء ، ۱۵ تا
۳۶ سوره نازعات ، ۱۳ و ۲۰ سوره یس، این فلسفه را مورد توجه قرار داده و بر عبرت آموزی
دیگران از این قصههای قرآنی تاکید میکند.
13) موعظه و پند: نقل سرگذشت پیامبران گذشته
به قصد و هدف موعظه برای مومنان و مخاطبان باورمند، از دیگر فلسفههایی است که خداوند
برای قصههای قرآنی بیان میکند (هود،ایه ۱۲۰).
14) عبودیت: بیگمان بیان قصههایی خاص
از جمله قصه حضرت عیسی (ع) موجب میشود تا عبودیت و بندگی خداوند در آدمی تقویت شود.
از این روست که فلسفه برخی از قصههای قرآنی را ایجاد عبودیت و بندگی خدا در مخاطبان
خود معرفی میکند (زخرف، آیات ۵۷ و ۵۹ ، ۶۳ و ۶۴).
15) علم: علم و زدایش هر گونه ابهام از
مقاطع پنهان تاریخ از دیگر فلسفههایی است که خداوند در آیاتی از جمله ۴۴ سوره آل عمران،
۹۴ سوره توبه ، ۴۹ سوره هود و ۱۲ و ۱۰۲ سوره یوسف و نیز ۲ و ۳ سوره قصص ، برای قصههای
قرآنی بر میشمارد. علم و آگاهی پیامبر(ص) نیز از جمله فلسفههای بیان قصههای قرآنی
است که در آیات ۲۵ و ۴۹ سوره هود و نیز ۳ و ۴ سوره یوسف به آن اشاره شده است.
آن چه بیان شد، دیدگاه قرآن از علت و فلسفه بیان قصههای قرآنی است.
انتهای پیام/
منبع: سماموس
انتهای پیام