به گزارش پایگاه خبری اخبارمعاصر، اوایل سال ٢٠٠٣ در افغانستان بودم و در همین روزها عملاً هیچ شورش و تنش خاصی وجود نداشت. خوشبینی مهیجی درباره دموکراسی نیمهجفرسونی وجود داشت؛ درباره اینکه کشور به کدامسو میرود. برابری جنسیتی، حقوق دختران و زنان و مشارکت فعال مردم در یک فرآیند آزاد سیاسی و همه اینها در جریان بود. در طی سالها اما ما انتظارات خود را تعدیل کردیم و به این نقطه و انتظار رسیدیم که خوب این فقط یک رویا بود. اما دست کم میتوانستیم امید یک دموکراسی شکننده را با تمام فسادها و مسائل دیگرش داشته باشیم. میگفتیم دستکم افغانستانیها در شهرها امنیت دارند. آنها میدانند افغانستان در طی ٢٠ سال گذشته پیشرفت زیادی داشته و این امیدبخش است. البته در طی سالهای اخیر این امید، کمرنگ شد و در طی روزهای اخیر هم کاملاً محو و نابود شده است.
مردم باید کتابهای تاریخی بخوانند. باید از افرادی کسب اطلاع کنند که حقیقتاً افغانستان را به خوبی میشناسند. بسیاری برای رسیدن به یک چشمانداز کلی از افغانستان به کتابهای من رجوع میکنند. این خوب است؛ اما من هرگز نمیخواهم که کتابهای من نماینده زندگی افغانستان باشد. امیدوارم مردم بیشتر اهل جستوجو باشند و کتابهای تاریخ بخوانند و از این طریق بیشتر درباره افغانستان بدانند و اطلاعات کسب کنند. داستانهای زیادی وجود دارد. کتابهای من دیدگاه و نقطهنظر شخصی است که از سال ١٩٨٠ در تبعید به سر برده. شخصی میگفت دیدگاه فردی که از کشورش دور است، به مثابه نگاهکردن به یک آینه شکسته است و این حقیقت دارد. همیشه خیلی دقت داشته و مواظب بودهام که مردم، مرا به عنوان سفیر یا نماینده افغانستان تلقی نکنند. من مدت زیادی است که آنجا زندگی نکردهام.
آنچه در افغانستان میگذرد را به شدت درک و احساس میکنم و نیز حس همدلی و همدردی و ارتباط عاطفی فراوانی با مردمی که آنجا زندگی میکنند، دارم. با آن سرزمین و فرهنگ و تاریخ و میراث کهن آمیختهام. امیدوارم کتابهایم تا حدی بتوانند معرف افغانستان باشند؛ فراتر از اخباری که از رسانهها درباره این سرزمین به عنوان خاستگاه جنگ و خونریزی و تروریسم و تجارت مواد مخدر میشنویم. افغانستان فراتر از همه اینهاست. کشوری زیبا با مردمی خونگرم و مهربان و مهماننواز و متواضع و جذاب. آنها که به افغانستان سفر کردهاند، به من این را میگویند که هرگز پیش از این در چنین جا و جغرافیایی منحصربهفردی قرار نگرفته بودهاند و هرکه به آنجا میرود، به نحوی به آن کشور مبتلا میشود.
افغانستانیها در طی تمام این سالها با اقدامات آمریکاییها هماهنگ شده بودند. با علم به اینکه ممکن است این کار آنها را روزی هدف گروههای شورشی مثل طالبان قرار دهد. آنها به امید آیندهای بهتر برای خودشان و فرزندانشان و به امید آنکه روزی برسد تا کشورشان روی صلح و ثبات را ببیند، تا حد زیادی خود را با شرایط موجود تطبیق داده بودند و فکر هم میکنم شجاعت بینظیر و باورنکردنی در این مسیر به خرج دادند و حالا من از همان مردم میخواهم که به رهبرانشان بگویند ما تعهد اخلاقی به مردم این سرزمین داریم. حالا که آنجا را ترک کردهایم، نمیگذاریم شرکای ما کشته و شکنجه شوند و یا به زندان بیافتند (آمریکاییها، افغانستانی ها را برای ٢٠ سال شرکای خود مینامیدند.)؛ حالا نوبت آنهاست که بگویند که ما به آنها تعهد اخلاقی داریم.
پایگاه خبری اخبارمعاصر
انتهای پیام