آموزش و پرورش شاخص و سازوکاری برای سنجش اثربخشی برنامههای خود ندارد و در نتیجه تصمیماتی مقرر و برای اجرای آنها هزینه پرداخت میشود که انگار در خروجی رویه آموزش و پرورش هیچ تأثیری ندارد و یا تنها به بخش کوچکی از جامعه آموزش و پرورش بهره میرساند.
به گزارش معاصر، متن نامه علی خضریان نماینده تهران به رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش به شرح زیر است:
«برادر ارجمند جناب آقای دکتر صحرایی
وزیر محترم آموزش و پرورش
سلام علیکم
پیرو بررسی گزارش های عملکردی ارسالی وزارت آموزش و پرورش که توسط اینجانب به همراه یک گروه کارشناسی مورد مطالعه قرار گرفت؛ در مجموع میتوان گفت که آموزش و پرورش به شدت درگیر امور روزمرهای است که در همه سالهای گذشته انجام میشده و اکنون نیز همان فعالیت ها در دستهبندیهای جدید ارائه شده و حتی تلاش شده است این امور ذیل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش گنجانده شوند.
نکته مهم دیگر آن است که آموزش و پرورش شاخص و ساز وکاری برای سنجش اثربخشی برنامههای خود ندارد و در نتیجه تصمیماتی مقرر و برای اجرای آنها هزینه پرداخت میشود که گویی در خروجی رویه آموزش و پرورش هیچ تأثیری ندارد و یا تنها به بخش کوچکی از جامعه آموزش و پرورش بهره میرساند.
علاوه بر این نکات کلی، موارد دیگری در خصوص هر یک از حوزه های مصرح در گزارش عملکرد، به حضور ایفاد می شود:
حوزه فرهنگی و پرورشی
- عمده برنامههای پرورشی ذکر شده، کارهایی هستند که همواره در آموزش و پرورش در جریان بوده است و هیچ نقطه تحولی و امید بخشی در آن دیده نمیشود. برای مثال طرح بهار زندگی (انتخاب مراجع تقلید و آشنایی با احکام) یا طرح محراب (برگزاری نماز جماعت) سالیان سال است که در مدارس در جریان است و حاکی از آن است که نتوانستهاند تربیت دینی را محقق سازند.
- در طرح برنامه فراگیر پرورشی و فرهنگی مدارس در سال تحصیلی (۱۴۰۲-۱۴۰۳) با وجود اذعان به برنامههای سابق فاقد جذابیت، اما باز هم در عمل همان مسیر قبلی و امور همچون برگزاری اردو، عضویت در تشکلهای دانشآموزی، مسابقات و جشنوارهها طی شده است و برنامهها تناسبی با تغییرات نسلی دانشآموزان و مسائل نوظهور آنان و همچنین فناوریهای نوظهور ندارد.
- هر چند که اهداف پایه در برنامه فراگیر پرورشی و فرهنگی مدارس در سال تحصیلی (۱۴۰۲-۱۴۰۳) به درستی «خردورزی و خود مراقبتی»، «ایمان»، «امید»، «هویت» و «نشاط» تعیین شده است اما فعالیت محوری ذیل آنان تناسبی با این اهداف ندارد. برای مثال:
o فعالیت محوری ذیل هدف ایمان، اقامه نماز تعیین شده است. جدای از آن که این برنامه همواره به برکت انقلاب اسلامی در مدارس برقرار بوده است اما بر اساس نظرات علمای تعلیم و تربیت اسلامی، صرف اقامه نماز نمیتواند به ایمان ختم شود. در برنامههای ذیل فعالیت محوری نیز انتظارات از مدیر مدرسه انتظاراتی کاملاً شکلی است و ابداً نمیتواند هدف تعیین شده را محقق سازد.
o هدف پایه هویت نیز عضویت در یک تشکل دانشآموزی تعیین شده که این نیز کاملاً واضح و مبرهن است که نمیتواند هدف تعیین شده را محقق سازد و هویتیابی دانشآموزان نیازمند برنامهریزی دقیقتر و فعالیتهای علمی و هنری تخصصی است.
- برنامههای پرورشی ذکر شده فاقد دستهبندی سنی و رشتهای میباشد. در حالی که کاملاً بدیهی است که بایستی برنامههای پرورشی و تربیت در دوره ابتدایی با برنامههای پرورشی دوره متوسطه دوم و در متوسطه دوم نیز بین دانشآموزان نظری و فنیوحرفهای متفاوت باشد.
- در خصوص برنامههای هدایت تحصیلی نیز هر چند که عناوین برنامهها مطلوب است اما آماری از میزان دانشآموزان تحت پوشش و همچنین جزئیات این برنامه ارائه نشده است و در نتیجه قابل ارزیابی نمیباشد.
اجرائیسازی سند تحول بنیادین
- در مجموع به نظر میرسد هیچ برنامه جامع و مشخصی برای اجرای سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش وجود ندارد و تنها تلاش آن است که کارهای روزمره و جاری آموزش و پرورش ذیل سند تحول گنجانده شود.
- برخی از مسائل ارائه شده وظیفه ذاتی و امور جاری وزارت آموزش و پرورش است و مشخص نیست رویه این امور چه تفاوتی با قبل داشتهاند که اکنون ذیل اجراییسازی سند تحول گزارش شدهاند.
برای نمونه جذب بازماندگان از تحصیل، توزیع اعتبار برای کاهش محرومیت در مناطق لازمالتوجه، آموزش اتباع و مهاجران خارجی، نظارت بر عملکرد مدارس و مراکز غیردولتی، جذب عضو هیئتعلمی، تصویب دستورالعمل استاد وابسته، اجرای طرح ملی حفظ قرآن کریم، پرداخت پاداش پایان خدمت معلمان، رشد تسهیلات پرداختی به معلمان، جذب و آموزش خبرنگار دانشآموز، اتصال به پنجره واحد ملی خدمات دولت هوشمند که اصلاً تکلیف قانونی بوده است و همچنین ساخت مدرسه!
- به نظر میرسد برخی از موارد ذکر شده صرفاً برای ارائه گزارش عملکرد میباشد و هیچ خروجی مشخصی ندارد. به عنوان مثال یکی از بندهای ذکر شده تشکیل کارگروه نگاشت حقوقی اجرای سند تحول است و در ذیل آن آمده که لایحه مدرسهمحوری آماده شده است و لایحه قانون جامع حمایت از اجرای سند تحول نیز در حال تهیه است. این در حالی است که عملاً هیچ لایحهای در این خصوص به مجلس شورای اسلامی تقدیم نشده یا در رسانهها منتشر نشده است. ضمن آنکه در متن سند تحول به صورت صریح یا ضمنی به بیش از ۱۲ مورد قانونگذاری اشاره شده است که این دو لایحه ذکر شده نسبتی با آن موارد مورد نیاز ندارد.
- به نظر میرسد برخی از امور گزارش شده تأثیر کلانی در اجراییسازی سند تحول ندارد. برای مثال مسئله تصویب پرداخت هزینههای تحصیلی مدارس استعداد درخشان دهکهای ۱ تا ۴ هر چند به عدالت آموزشی کمک میکند اما آن اقدام اساسی برای جبران عقبماندگیهای آموزشی و عدم دسترسی طبقات محروم به آموزش با کیفیت نیست توقع آن بود اقداماتی گزارش شود که موجب افزایش دسترسی دانشآموزان این دهک به آموزش با کیفیت نسبت به سالهای گذشته است.
همچنین مسئله جذب معلمان و جبران کمبود معلم که یک مسئله کلان در آموزش و پرورش است و هر ساله نیز چه سند تحول باشد و چه نباشد اجرا و تلاشهایی برای ارتقاء سطح کیفی انجام میشود اما آنچه به اجرای سند تحول در حوزه نیروی انسانی میانجامد. انجام راهکارهای کوتاه مدت و بلندمدت مصوب زیرنظامهای سند تحول بنیادین است که اشارهای بدانها نشده و تغییرات گزارش شده در خصوص سازوکار جذب معلمان نیز حتی در متن گزارش به اتکاء راهکارها و راهبردهای سند تحول و زیرنظامهای آن نیست. شواهد میدانی نیز نشان میدهد که این تغییرات موجب تفاوتی چشمگیر در کیفیت جذب معلم نشده است. به خصوص آنکه در صحنه عمل به دلیل طولانی شدن فرآیند، نهتنها قبولیهای آزمون استخدامی، دوره یک ساله معین شده در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان را ندیدند بلکه اصلاً هیچگونه آموزشی قبل از شروع سال تحصیلی برای آنها انجام نشد و آموزش به معلمانی که بعضاً مدرک تحصیلیشان هم مرتبط با دروس تدریسیشان نبود، در طول دوره تدریس ارائه شد!
- اجرا و پیگیری مدل مدرسه در تراز سند تحول بنیادین، برداشتی اشتباه از سند تحول است. این سند، سند اداره یک مدرسه نیست بلکه سند نظام تعلیم و تربیت کشور است و نمیشود آن را در مدرسه پیادهسازی کرد. برای مثال در متن سند قید شده است که تقویم آموزشی نیازمند اصلاح است، حال آیا میشود در یک مدرسه تقویم آموزشی متفاوتی نسبت به مدارس دیگر پیاده کرد یا این مسئله باید در سطح ستاد و نهادهای سیاستگذار پیگیری و اجرا شود؟
- با وجود آنکه بارها بر تهیه نگاشت نهادی اجرای سند تحول بنیادین اشاره و وعده انتشار آن داده شده است و در همین گزارش نیز به تهیه آن ادعا شده است اما در عرصه عمل شاهد هیچ سندی نیستیم.
- هیچ اولویتبندی مشخصی برای اجرای سند تحول وجود ندارد. در حالی که چنین سندی بایستی حتماً دارای اولویتبندی برای اجرا باشد. برخی از کارهای انجام شده اساساً هیچ کدام اولویت اجرای سند تحول نیست.