تهران ۱۷.۷۹° كمينه ۱۷.۶۲°  بیشینه ۱۷.۹۹°
۲۲ دی ۱۴۰۲ - ۰۳:۵۲
آذر فخری- روزنامه‌نگار

چند داستان کوتاه برای زن افغانی که منتظر انقراض ماست

خیلی‌ها ممکن است دهه شصت و اوایل دهه هفتاد را فراموش کرده باشند؛ زمانی‌که مردان شما-افغانستانی‌هایی که چون حالا واحد پول‎تان افغانی است، نمی‎خواهید به شما افغانی گفته شود و باید افغان صدای‎تان کنیم
کد خبر: ۷۴۱۷۰

داستان اول- خیلی‌ها ممکن است دهه شصت و اوایل دهه هفتاد را فراموش کرده باشند؛ زمانی‌که مردان شما-افغانستانی‌هایی که چون حالا واحد پول‎تان افغانی است، نمی‎خواهید به شما افغانی گفته شود و باید افغان صدای‎تان کنیم!- مانند مورو ملخ وارد ایران شدند؛ چون خانواده‌های‌شان در افغانستان، نان برای خوردن نداشتند.

مردان شما آمدند و ضمن این‌که تبدیل شدند به کارگران ارزان، به قاتلان و متجاوزان نیز تبدیل شدند. چه تعداد زنان و دختران ایرانی که توسط مردان شما، مورد تعرض و تجاوز قرار گرفتند و در نهایت اجساد آنها در بیابان‌ها و چاه‌ها پیدا شد-اکثر مردان شما چاه‎کنی می‌کردند؛ مقنی بودند- شاید آن‌هایی که هنوز داغ دختران و زنان خود را بر دل دارند این ماجراها را فراموش نکرده باشند.

بسیاری از ما هم فراموش نمی‌کنیم و نمی‌بخشیم؛ زیرا ما مهمان‌نواز بودیم؛ مادران‌مان برای کارگرهای شما غذا و لباس می‌فرستادند. اما از جایی به بعد «افغانی» مترادف شد با بچه دزد و متجاوز. آنجایی که مادارن‌مان  هشدار می‌دادند از فلان و بهمان جا نروید، آنجاها افغانی هست- خوب آن زمان هنوز واحد پول‌تان افغانی نشده بود و خودتان افغانی بودید-

داستان دوم- این داستان چندان دور نیست مال همین چند سال اخیر است؛ بسیاری از خیریه‌های همین خاکی که قرار است شما صاحبانش را منقرض کنید، از کودکان و زنان افغانی حمایت می‌کردند و من یکی از آنان بودم؛ به بی‌شمار بچه‌های شما درس می‌دادیم، استعدادهای‌شان را کشف می‌کردیم و حتی در بسیاری از موارد، در جایی‌که فرزندان خودمان در مدارس دولتی درس می‌خواندند، بچه‌های شما را با پول و حمایت خیرین همین خاک، به مدارس غیرانتفاعی می‌فرستادیم.

در ادامه همین داستان، دریکی از خیریه‌هایی که من بودم، از طرف یونیسف برای مادران شما، کلاس‌های آموزشی بهداشتی می‌گذاشتند. به آنها روش نگهداری بهداشتی از بدن خودشان را آموزش می‌دادند. به آن زنان یاد می‌دادند که چگونه از وسایل جلوگیری از بارداری استفاده کنند.

خانم افغانستانی! می‌دانی عکس‌العمل این زنان- که به اجبار ما و پنهان از شوهران اغلب معتادشان آمده بودند- درآن کلاس‌ها چه بود؟ سر به زیر و ساکت، کاملا ساکت، روی صندلی‌های‌شان می‌نشستند و حرف نمی‌زدند. تا بالاخره یک روز یکی از آن‌ها از صندلی پایین آمد، پشت زن‌های دیگر پنهان شد و با صدایی بسیار ضعیف گفت: این‌ها را به شوهرهای‌مان یاد بدهید ما نمی‌توانیم با آن‌ها حرف بزنیم! من آن زن را دیدم. همه آن زنان را می‌دیدم چون باید کلاس را مدیریت می‌کردیم.

خانم افغانستانی که حالا خاک دامنگیر ما، شما را به تخت و بخت نشانده و در رسانه‌ای کار می‌کنید؛ خوب است بدانید که برای انجام تست پاپ‌اسمیر توسط یونیسف، اول ما همکاران خیریه باید تست می‌دادیم تا زنان هموطن شما مطمئن شوند که قرار نیست عقیم‌شان کنیم. این‌ها را محض اطلاع شما می‌گویم. چون باید بدانید که به‌عنوان همسایگان بی‌جا و بی‌پناه آمدید و با زاد و ولد عجیب‌تان نان‌خور مملکت ما شدید.

هنوز هم در در صف‌های نان، باید منتظر شماها باشیم که 20 تا 20 تا نان می‌برید. تا یادم نرفته در همین‌جا بگویم که در آن خیریه یکی از زنان هموطن شما که آبدارچی ما بود، با دختر 17 ساله‌اش، فقط 10 سال فاصله سنی داشت و حدس بزنید در 27 سالگی چند فرزند داشت؟ بله درست است، دقیقا 7 فرزند. البته که در همنشینی با شما ما آموخته‌ایم که بچه، به پسر گفته می‌شود و درشمارش، دختران به حساب نمی‌آیند.

داستان آخر مال شماست خانم افغانستانی، همکار رسانه‌ای:  مسلما شما در ایران به دنیا آمده ، در ایران تحصیل کرده و حالا هم در ایران کار می‌کنید- بَه! چه دوربینی دست‌تان داده‌اند؟! اگر در افغانستان بودید حالا 6 تا بچه از دامن‌تان آویزان بود- و جای یکی از زنان توانمند ما را گرفته‌اید، در این حرفی نیست- که باید باشد- اگر نمی‌توانید قدردان ما باشید، اگر آنقدر آن جایگاهی در آن قرار گرفته‌اید به شما غرورو اعتماد به نفس کاذب داده که فراموش کرده‌اید صرفا یک پناه‎جو و «دیگری» هستید، حداقل ساکت بمانید و کارتان را انجام بدهید.

اگر هم به قول اهالی فضای مجازی پروژه‌بگیر هستید تا ملت ما را با ترساندن از انقراض! وادار به فرزندآوری کنید، باید بگویم که بازهم بهتر بود ساکت می‎ماندید و بر آتش فضای نفرت و پشیمانی برخی ازمردم ما که به شما جا و مکان و امکانات داده‌اند، نمی‌دمیدید.

سرتان به کارتان باشد خانم افغانستانی!

چند داستان کوتاه برای زن افغانی که منتظر انقراض ماست

انتهای پیام
اشتراک گذاری :
ارسال نظر
نظرات بینندگان
مجتبی سلگی
Iran (Islamic Republic of)
۲۲ دی ۱۴۰۲ - ۰۳:۵۹
قابل توجه خانم روزنامه نگار شاید خوشایند شما نباشد اما دقیقا حرف این خانم درست میباشد.
از اونجای که امثال شما فرزند اوری و بچه دار شدن را به عنوانی تحقیر میدانند و کشور هم رو به سالمندی میرود و هم فکران شما هم ازدواج و فرزند اوری را امری احمقانه و بد میدانند دقیقا حرف این خانم درست میباشد.
بماند که این خانم بعد از این توییت طی یک ویدیو عذرخواهی کرد و عنوان کرد حرف اشتباهی از روی عصبانیت زده اما کلیت این حرف اشتباه نیست تا زمانی که تفکر احمقانه ای چون تفکر شما در کشور حکم فرماست

آخرین اخبار روز