تهران ۱۸.۸۵° كمينه ۱۵.۷۹°  بیشینه ۱۸.۹۹°
۲۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۲

روایت مهتاب کرامتی از دشواری‌های بازی در نقش زن افغان

بازیگر فیلم "مزارشریف" گفت: بازی در نقش زنانی با فرهنگ و قومیت مختلف را دوست دارم/ دوبار دیگر به من پیشنهاد شده بود تا در نقش یک زن افغانستانی بازی کنم
کد خبر: ۱۹۹۲
اخبار معاصر: بازی در نقش کاراکترهایی که ویژگی قومی، زبانی یا شخصیتی متفاوتی دارند همیشه فرصت مناسبی برای بازیگران قلمداد می شود تا توانایی های بالقوه خود را بروز دهند. با مهتاب کرامتی بازیگر فیلم سینمایی مزارشریف درباره نقشش در فیلم مزارشریف به گفتگو نشستیم که می خوانید.

 بازی در نقش یک زن افغانی چه سختیهایی دارد؟

من تا به حال در بازیگری به مقوله لهجه رود پیدا نکرده بودم و این برای من هم خیلی سخت بود و هم قدری پرتنش و همان زمانی که آقای برزیده به من پیشنهاد همکاری دادند و فیلمنامه را که خواندم خیلی از بابت اینکه این نقش را برای من در نظر گرفته اند متعجب شدم. نکته ای که باعث تعجب من شد این بود که به واسطه یک برداشت اشتباه از چهره زنان افغانستانی که برای خیلیها و برای من هم پیش از شروع کار وجود داشت فکر می کردم چهره من نمی تواند برای چنین نقشی مناسب باشد. حتی پس از اتمام کار خیلیها که پوستر و عکسها را می دیدند این سوال برایشان پیش می آمد که مگر زنان افغانستانی چنین فیزیک و چهره ای هم دارند اما واقعیت این است که در افغانستان مانند ایران خودمان قومیتها و نژادهای مختلفی وجود دارند که بالطبع رنگ پوست و رنگ چشم و چهره متفاوتی دارند اما من زمانیکه مطمئن شدم چهره ام می تواند برای این نقش مناسب باشد از آقای برزیده خواهش کردم تا یک تست گریم هم داشته باشیم تا بعد نظر نهایی خودم را بدهم چون اول باید با چهره گریم شده خودم برای ایفای این نقش کنار می آمدم. مرحله بعد ورود به بحث لهجه بود که آنرا هم به من دلداری دادند و گفتند که معلم لهجه با من خواهد بود و من کلاسها را داشتم و این شانس را هم داشتم که معلم لهجه من هم نقشی در فیلم داشتند و در کنار من بودند.

 

کار در مزارشریف مانند آنچه جلوی دوربین به نظر می رسد سخت و طاقت فرسا بود؟

من دوست داشتم اتفاقا سختی کار مانند آنچه جلوی دوربین بود دیده می شد . چون کار بسیار سختی بود. آن بخشی که دوستان دیگر بازی می کردند و من در آن حضور نداشتم و هم بخشی که خودم حضور داشتم به لحاظ جنس کار سخت بود و البته همه با انرژی مضاعف کار کردند وگرنه انرژی کم می آوردند. وقتی من اضافه شدم که در الموت فیلمبرداری می شد سختیهای خاص خودش را داشت به لحاظ اینکه محیط کار قدری به لحاظ کوهستانی بودن و گرمای هوا خشن بود.

برای بازی در این تقش مشاوره یا مطالعه خاصی هم داشتید؟

داستان مربوط به تاریخ معاصر ما می شود. همه ما این داستان را 17 سال پیش شنیدیم و شاید خیلی راحت از کنارش رد شدیم. شاید برای ما در حد یک خبر بود که نهایتا افسوس خوردیم و ناراحت شدیم و احساس کردیم باید در مقابل این اتفاق کاری انجام بدهیم و پس از مدتی هم فراموش شد اما این هوشمندی را آقای برزیده داشتند و زمینه ای فراهم شد که به این واقعه تلخ هرچند خیلی دیر پرداخته شود که این برای بازماندگان و خانواده های این عزیزان بسیار ارزشمند بود. داستان اصلی را من از زبان کارگردان شنیدم که البته به طور طبیعی در فیلمنامه قدری داستان پردازی هم چاشنی کار شده بود ولی در طول فیلم اطلاعاتی که برای من به عنوان بازیگر نیاز بود به من انتقال پیدا می کرد.

اصولا دوست دارید در نقش کاراکترهای متفاوتی از زنان بازی کنید؟   

این تجربه را در فیلم بیست و در سریال خاک سرخ داشتم اما برای این فیلم من زمان محدودی داشتم. در واقع بازیگری که دیرتر اضافه می شود کار برایش سخت تر است اما حضور شبانه روزی در لوکیشن و اینکه من در طول فیلمبرداری برگشت به تهران نداشتم باعث می شد کمتر دچار روزمرگی بشوم و بیشتر به نقش نزدیک بشوم.  

تا حالا پیش آمده برای بازی در یک نقش خودتان را در معرض محیطی با شرایط یکسان فیلم قرار بدهید  و مدتی به همان سبک و سیاق زندگی ک

راستش را بخواهید دوبار دیگر به من پیشنهاد شده بود تا در نقش یک زن افغانستانی بازی کنم که ساخت یک فیلم اصلا انجام نشد و در فیلم دیگر هم برای همکاری به نتیجه نرسیدیم. آنزمان من پرهیز می کردم چون شاید فکر می کردم باید یک اطمینان کامل به گروهی که قرار است با آنها کار کنم داشته باشم که بتوانم این ریسک را انجام بدهم و حتی دوست داشتم که اگر می شد می رفتیم و در افغانستان فیلمبرداری می کردیم که متاسفانه امکان پذیر نشد. طبیعتا حضور در محیط حقیقی می تواند تاثیر مثبت بر کار داشته باشد که برای مثال در فیلم فرزند چهارم من این تجربه را داشتم و در کنیا فیلمبرداری می کردیم  و جایی بودیم که در معرض هجوم گروهک الشباب بود. حتی برای گرفتن برخی پلانها به سومالی رفتیم و در شرایط خیلی خطرناکی قرار داشتیم و نمی شد خیلی طولانی مدت در آنجا حضور داشت. من فکر می کنم این حضور در صحنه واقعی به طبیعی تر شدن کار کمک می کند اما همیشه این امکان وجود ندارد.

 اصلا دلتان می خواست چنین نقشی بهتان پیشنهاد شود. نظرتان درباره بازی در نقش زنهایی از فرهنگها و آدب و آیین مختلف و متفاوت چیست؟

اجازه بدهید من این سوال را از شما بپرسم چرا که فکر می کنم تجربه حرفه ای من گویای این است که دوست دارم نقشهای متفاوت از فرهنگهای مختلف را تجربه کنم.

سابقه ای که من از خانم کرامتی در ذهن دارم بیشتر مربوط به بازی در نقش کاراکترهای زن شهری است.

فکر می کنم اشتباه می کنید. من دوست دارم فضاهای مختلف غیر شهری را هم تجربه کنم من تجربه چاه خاموش و خاک سرخ را داشتم و تمام تلاشم را کرده ام که این اتفاق بیافتد و متفاوت بازی کنم و فکر می کنم تجربه بازی در نقش کاراکترهای مختلف همیشه از علائقم بوده است. این شانسی است که شاید بازیگران نسبت به زندگی مردم دیگر دارند یعنی ما شانس تجربه کردن زندگیهای مختلف هر چند کوتاه را داریم و دیگران احتمالا به اندازه ما از این شانس برخودار نیستند.

 آیا می توان گفت مهتاب کرامتی نقش زنان درون گرا را بهتر بازی می کند؟

شاید این به شناختی بر می گردد که خود اهالی سینما از من دارند چرا که من خودم آدم درون گرایی هستم ولی باز استناد می کنم به فیلمهایی که با قرار گرفتن در شخصیت زنهای برون گرا که خیلی از شخصیت خودم دور بوده به ایفای نقش پرداختم مثل عصر یخبندان.

به اهمیت بازیگر نقش مقابل چقدر اعتقاد دارید؟ حسین یاری به عنوان بازیگر چقدر دربازی شما تاثیرگذار بود ؟

خیلی زیاد البته من تجربه بازی در کنار ایشان را در مجموعه اصحاب کهف داشتم و ما دوباره پس از یک دوران تقریبا طولانی و کارهایی که قرار بود در کنار هم قرا بگیریم و میسر نشد در فیلم مزارشریف مقابل هم بازی کردیم و برای خود من سوال بود تا ببینم ظرف این سالها حسین یاری تغییری کرده یا نه و مشاهده کردم که هنوز هم با همان انرژی و نشاط و جدیت ایفای نقش می کنند و به این موضوع اعتقاد دارم که اگر شما ارتباط کاری منطقی و درستی داشته باشید به هر دونقش و کلا به فضای فیلم کمک می شود چرا که به هیچ عنوان فکر نمی کنم یک بازیگر بتواند به تهایی گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و احساس کند باقی بازیگران و صحنه ها به او ربطی ندارد. نقش آقای یاری در این فیلم خیلی کلیدی بود و خیلی صبورانه کار کردند که البته این به نوع کاراکتر و شخصیتی که بازی می کردند هم کاملا نزدیک بود و این به نظر من خیلی به فضای کار کمک کرده است. چون کار بسیار سنگینی بود و من تقریبا در جریان کامل روند سختیهایی که کار داشت بودم.

یک فاز در محمد شهر فیلمبرداری شد در واقع کافی بود کمی بدخلقی از سوی حسین یاری دیده می شد تا تاثیر خود رابر روی کار می گذاشت اما آنچه دیدم و شنیدم این بود که آنقدر صبورانه و صمیمانه در کنار گروه کار کردند که با انرژی مثبت ایشان و البته تک تک اعضای گروه کار پیش می رفت و به خوبی هم به سرانجام رسید. پشت صحنه خوب در فیلم مزارشریف باعث شد سختی کار منجر به فرسایش روحیه عوامل نشود. من از تک تک عوامل تشکر می کنم. حضور تهیه کننده به نامی چون منوچهر شاهسواری نقطه قوت و نقطه امید کار بود که سبب می شد همه با اطمینان خاطر وارد کار شوند همینطور آقای برزیده که با صبوری مثال زدنی کار را پیش بردند. خوشحالم که نقشی هر چند کوچک در این فیلم داشتم و امیدوارم نتیجه کار به خوبی دیده شود و مردم هم بپسندند و سینمای ما هم بیشتر به سمت ساخت آثاری درباره تاریخ معاصر برود چرا که موضوعات ناب زیادی وجود دارد که به نظرم باید سینما بیشتر به آن بها بدهد.

انتهای پیام/

انتهای پیام
اشتراک گذاری :
ارسال نظر

آخرین اخبار روز