تهران ۱۴.۹۱° كمينه ۱۴.۷۹°  بیشینه ۱۴.۹۹°
۲۲ آذر ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۱

تنش‌ بی سابقه چین و روسیه با «غرب» به نفع ایران است؟

رویارویی «غرب» و «شرق» به سطوح کم‌سابقه‌ای در دهه‌های اخیر رسیده و کسانی که دستی بر آتش دارند، این موضوع را عمیقا حس می‌کنند: روسیه در یک قدمی حمله به اوکراین و اشغال آن است و چین هم تهدیدات بی‌سابقه‌ای علیه تایوان داشته است.
کد خبر: ۳۶۲۹۶

تنش‌ بی سابقه چین و روسیه با «غرب» به نفع ایران است؟

 بسیاری از تحلیل‌گران روابط بین‌الملل معتقدند «نظم جهانی» (World Order)، که در واقع نظمی است که برندگان جنگ جهانی دوم و نیز لیبرال دموکراسی غربی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر جهان اعمال کردند، حالا در آستانه فروپاشی است و این یعنی تضعیف «غرب» در برابر «شرق».

با این همه، به نظر می‌رسد که این روند (که البته از مدت‌ها پیش شروع شده و حالا به نقاط عطف خود نزدیک شده است)، ممکن است به نفع ایران و جایگاه ژئوپولتیک آن در منطقه و جهان هم ختم شود. به عبارت ساده، ایران ممکن است از درگیری میان آمریکا و متحدانش از یک سو و چین و روسیه از سوی دیگر، نفع ببرد. اما چگونه؟

«پوتین» شمشیرها را از رو می‌بندد

در هفته‌های اخیر، دستگاه‌های اطلاعاتی کشورهای اروپایی و نیز آمریکا، هشدارهای متعددی دادند مبنی بر اینکه روسیه ممکن است یک حمله نظامی تمام عیار علیه اوکراین صورت دهد و بخش‌هایی از خاک این کشور را اشغال کند.

چنین اتفاقی، اگر رخ بدهد، در سه دهه اخیر بی‌سابقه است. حتی اگر عقب‌تر هم برویم، پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکل‌گیریِ «جنگ سرد» میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق، به جز موردِ تقسیم «شبه جزیره کٌره» به دو بخش شمالی و جنوبی و «جنگ ویتنام»، هیچ درگیریِ نظامی عمده‌ای میان دو ابرقدرت وقت رخ نداده است.

با این همه، تنش میان میراث‌دار اتحاد جماهیر شوروی (یعنی روسیه) و جهان غرب همواره وجود داشته است. به عنوان نمونه، در سال ۲۰۱۴ میلادی تنش‌هایی در اوکراین رخ داد که از آن تعبیر به انقلاب شد و در نهایت، پس از برگزاری یک همه‌پرسی، «شبه‌جزیره کریمه» به روسیه ملحق شد. جهان غرب نتایج این همه‌پرسی را نپذیرفت.

ماجرا اما ادامه‌دار شده و حالا روس‌ها می‌خواهند باز هم در خاک اوکراین پیشروی کنند و قدرت بیشتری در این ناحیه از جهان به دست بیاورند. بلاروس و دیکتاتور آن («الکساندر لوکاشنکو»، که لقب «آخرین دیکتاتور اروپا» را هم یدک می‌کشد) هم در تیم «ولادیمیر پوتین» است و به این ترتیب، اروپایی‌ها نگران‌اند که رقیب دیرینه‌شان، روسیه، هر چه بیشتر به سمت غرب پیشروی کند.

اگر اوکراین سقوط کند…

اما چه می‌شود اگر پوتین در اوکراین قدرت بیشتری بگیرد؟ خیلی‌ها شاید بگویند هیچ. با این همه، برای مهم‌ترین استراتژیست‌های سیاسی در جهان، این رخداد می‌تواند مقدمه زنجیره‌ای از وقایع باشد که ممکن است جهان را به هم بریزد. ماجرا همین‌قدر جدی است!

به عنوان نمونه، «فرانسیس فوکویاما» (Francis Fukuyama)، اندیشمند علوم سیاسی آمریکایی، به تازگی در مجله «امریکن پرپس» (American Purpose) نوشته بود «اگر پوتین اوکراین را تصرف کند، این موضوع الگو و سابقه‌ای برای دیگر قدرت‌ها ایجاد خواهد کرد. مهم‌ترین تهدید مشابه در حوزه تسخیر نظامی، تمایل چین برای الحاق مجدد تایوان [به چین] است و پکن، به وضوح واکنش غرب به تجاوز اوکراین را از نزدیک تماشا خواهد کرد.»

وقایع مشابه در چین هم واقعا به مذاق غرب خوش نیامده‌اند. چین و غرب، چند دهه است که بر سرِ استقلال نسبی تایوان توافق کرده‌اند، اما حالا شواهدی وجود دارند که نشان می‌دهند این استقلال و آن توافق، روزهای آخرشان را می‌گذارنند.

یارگیری آمریکا در حیاط‌خلوت چین

اما ماجرای تایوان چیست؟ در سال‌های اخیر، آمریکا تصمیم گرفته که رویارویی‌اش با چین را علنی و بدون تعارف کند. قهرمان این قصه هم «دونالد ترامپ» است که به صورت علنی چین و شرکت‌های چینی را تحریم کرده بود و «جنگ تجاری» با این کشور را هم کلید زده بود.

اما حالا واضح است که «جو بایدن» هم با وجود تمام اختلاف‌نظرهایی که با ترامپ داشت، همان مسیر را دنبال می‌کند. آمریکایی‌ها دست‌کم دو پیمان امنیتی را علیه چینی‌ها تدارک دیده‌اند که نه فقط بی‌سابقه بوده، که بسیار نگران‌کننده است.

اولین مورد، موسوم به «گفت‌وگوی چهارجانبه امنیتی» (به انگلیسی Quadrilateral Security Dialogue یا به صورت مخفف QUAD) است که میان آمریکا، استرالیا، هند و ژاپن منعقد شده و هدف از آن، محدود کردن چین است. قدرت‌نماییِ کم‌سابقه ارتش ژاپن در هفته‌های اخیر هم در همین راستا قابل تحلیل است.

دومین مورد هم خیلی تازه است. چند ماه پیش، قراردادی سه‌جانبه موسوم به «آکوس» (AUKUS) آمریکا، بریتانیا و استرالیا منعقد شد که بر اساس آن، آمریکا و بریتانیا توافق کردند به استرالیا زیردریایی‌های اتمی بفروشند. هدف؟ کنترل چین در نزدیکی استرالیا!

بنابراین، از موضع چین هم شرایط قابل درک است: چین نگران اقدامات غربی‌هاست و می‌داند که آنها قصد دارند به هر قیمتی شده، جلوی برتری ژئوپولتیکش را بگیرند. در نتیجه، بازی قدرت در جهان وارد مرحله‌ای بی‌سابقه شده است.

همه این‌ها چه ربطی به ایران دارند؟

اما این موضوعات چگونه به ایران ارتباط پیدا می‌کنند؟ اگر بپذیریم که همه‌چیز در جهان به همه‌چیز ربط دارد، یک سرِ تمام این روندها را می‌توان به ایران هم ربط داد. نخست اینکه چین و روسیه امسال، پس از ۱۵ سال، ایران را به «پیمان شانگهای» راه دادند. (ایران ۱۵ سال پیش درخواست عضویت در این پیمان را داده بود.)

«پیمان شانگهای» در ظاهر یک پیمان امنیتی نیست، اما عموما آن را یک پیمان امنیتی در مقابل «ناتو» دسته‌بندی می‌کنند. علاوه بر این، ایران همین اواخر برای نخستین بار کشتی‌های نظامی‌اش را وارد آب‌های بین‌المللی کرده و از جمله، ناوهای ایرانی در «سنت پترزبورگ» در روسیه پهلو گرفتند.

ایران هم شاید بتواند بازی کند!

مهم‌ترین بخش ماجرا اما هنوز هم در جریان است: پرونده هسته‌ای ایران. پرونده هسته‌ای ایران و مذاکراتی که همین حالا در وین در حال تداوم است، می‌تواند بخشی از بازی برای «غرب» و «شرق» باشد.

چین و روسیه ممکن است ایران را باز هم مانند گذشته بفروشند، اما اگر این کار را بکنند، قطعا از آمریکا امتیاز خواهند گرفت. در مقابل، اگر پیشنهادات آمریکایی‌ها به اندازه کافی برای چین و روسیه جذاب نباشند، این دو می‌توانند باز هم با کارت ایران بازی کنند.

اما این روند (سرشاخ‌شدن بی‌سابقه «غرب» و «شرق») برای ایران هم خالی از لطف نخواهد بود. نخست اینکه بخشی از فشاری که ممکن بود یا ممکن است به ایران وارد شود، اکنون متوجه چین و روسیه خواهد شد. به عبارت ساده، فشار تحریم‌های احتمالی می‌تواند سرشکن شود. (بایدن چند روز پیش گفته بود که اگر روسیه به اوکراین حمله کند، با تحریم‌هایی مواجه می‌شود «که تا به حال نظیرشان را ندیده است».)

علاوه بر این، در این مقطع ایران می‌تواند برای هر یک از طرفین شروطی تعیین کند. به عنوان نمونه، اگر ایران کاهش سطح فعالیت‌های هسته‌ای خود را بپذیرد، آمریکا باید در مقایسه با حالت عادی، امتیازاتی گسترده‌تر به ایران بدهد تا فرضا ایران را از چین و روسیه دور کند.

جهان سیاست جهانِ امکان‌ها است و بازی واقعا هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. مشخص نیست که با توجه به تشتت در سیاست داخلی و فضای نگران‌کننده اجتماعی-اقتصادی در ایران، مذاکره‌کنندگان ایرانی واقعا تا چه اندازه قادر به امتیاز گرفتن باشند، اما ظاهرا جز امیدواری چیز دیگری برای ایرانی‌ها باقی نمانده است.

انتهای پیام
اشتراک گذاری :
ارسال نظر

آخرین اخبار روز