اخبار معاصر: رسیدگی به این پرونده از پانزدهم مرداد ٩٠ با گزارش وقوع یک فقره مرگ
مشکوک به پلیس تهران آغاز شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد مردی جوان از طبقه سوم
خانهای مسکونی به پایین پرتاب شده و در دم کشته شده است. با آغاز تحقیقات، کارآگاهان
به پرس و جو از اهالی محل پرداختند. یکی از آنها همسایه خود را عامل مرگ مرد جوان معرفی
کرد و به کارآگاهان گفت: «صبح بود. در خانه بودم که ناگهان صدای جیغ و فریاد زرین تاج،
همسایهام را شنیدم. وقتی از پنجره اتاقم به بیرون نگاه کردم، او را دیدم که مردی جوان
را از پنجره اتاقش در طبقه سوم به پایین هل داد».
با ثبت حرفهای شاهد حادثه، زرین تاج دستگیر و به پایگاه دهم پلیس آگاهی
تهران بزرگ، منتقل شد. او در بازجوییها قتل را انکار کرد و گفت: «شب قبل حادثه، اکبر
– مقتول- همراه بهاره و امیر به خانهام
آمدند. آنها از دوستانم بودند اما نمیخواستم راهشان بدهم چون اکبر معتاد بود و شیشه
میکشید. او حتی دزدی هم میکرد. با این حال دلم راضی نشد آنها پشت در بمانند. چند
ساعت پس از آمدنشان، بحث دزدیهای اکبر پیش آمد. وقتی فهمیدم دزد سکههای طلایم خود
اکبر است عصبانی شدم و او را در یکی از اتاقهای خانهام حبس کردم تا سکههایم را پس
بدهد. او داد و فریاد میکرد اما من کوتاه نیامدم. وقتی چند ساعت گذشت، حالش بد شد.
خماری میکشید. گفت اگر برایش مواد بخرم، جای سکهها را لو میدهد. برای همین صبح روز
بعد از خانه بیرون رفتم تا موادش را تهیه کنم. وقتی برگشتم، خبری از اکبر نبود. داشتم
خانه را دنبالش میگشتم که بهاره با دلهره سمتم آمد و گفت وقتی اکبر میخواست از پنجره
طبقه سوم فرار کند، پایین افتاد و مرد».
حرفهای متهم، کارآگاهان را قانع نکرد و آنها کیفرخواستی با عنوان اتهامی
قتل برای زرینتاج صادر و برای صدور حکم به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران ارسال
کردند. صبح شنبه، دادگاه رسیدگی به پرونده با ریاست قاضی قربانزاده برگزار شد. در ابتدا
نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد و خواستار مجازات متهم شد. در ادامه پدر مقتول
نیز پشت تریبون ایستاد و تقاضای قصاص متهم را خواستار شد. با این حال نوبت به زرینتاج
که رسید، او بار دیگر اتهامات خود را انکار کرد و گفت: «من کسی را نکشتهام. اکبر خودش
از طبقه سوم پایین افتاد. میخواست فرار کند. بهاره برایم تعریف کرده که اکبر اول شاخه
درخت را گرفت و به آرامی روی شیروانی طبقه دوم ایستاد اما یکهو پایش سر خورد و سقوط
کرد. من وقتی رسیدم، او مرده بود. نمیدانم همسایهها چرا گفتهاند من آدم کشتهام.
خود آنها هم به من گفتهاند که حاضرند به بیگناهیام شهادت بدهند».
با ثبت حرفهای متهم، سه قاضی دادگاه وارد شور شدند تا حکم نهایی را صادر
کنند. حکم اعدام یا حبس در انتظار متهم خواهد بود.
انتهای پیام/
انتهای پیام