به گزارش معاصر، در حالیکه شاید بتوان این واژهها را پهلو پدیده و همنشین یکدیگر قرار داد و از آنها در یک مسیر استفاده کرد، اما هیچکدام را نمیتوان به صفت جانشینی واژه دیگر در نظر گرفت.
آنچه مسلم است اصلاحات جریانی طویلالمدت است که شاید بتوان ابتدای آن را حتی تا دوره مشروطه نیز برد، اما رواج معمول آن در جامعه جریانی است که از سالهای میانی دهه 70 با روی کارآمدن دولت سیدمحمد خاتمی و جریان دوم خرداد مطرح میشود و راهبردها و رویکردهای خاص خود را نیز در خصوص مسائل مختلف سیاست و جامعه و ... دارد.
اصلاحطلبی را میتوان رویکردی در جهت اصلاحات در جامعه و ساحت قدرت قلمداد کرد و اصلاحطلبان نیز اشخاص، احزاب و گروههایی هستند که یا مرام و مسلک اصلاحطلبی به کنشگری و فعالیت سیاسی میپردازند.
لذا با این تعاریف بهتر میتوان در حوزه اصلاحطلبی به بحث پرداخت. اما مساله مدنظر که امروز انتخابات مجلس است نیز در میان اصلاحطلبان با نوع برخوردهای مختلف و متفاوتی مواجه بوده است.
چنانکه بخشی از این جریان معتقدند که با وجود روندهای جاری در جامعه، کاهش سرمایه اجتماعی و همچنین عدم امکان کنشگری در انتخابات با توجه به ردصلاحیتها، جامعهمحوری اتخاذ کرده و در انتخابات حضور نخواهند داشت،
اما بخش دیگر که معمولا نیز تحت هر شرایطی در انتخاباتها حاضر بوده معتقد است باید با توجه به شرایط از هر روزنه امیدی برای تغییر در جهت بهبود استفاده کرد و گریزی از صندوق رای نیست.
لذا معتقد به حضور در انتخابات ولو در قالب ائتلاف با جریان دیگر است. اما نکته جالبتر اینکه مواضع و چارچوبهای اصلاحطلبی همواره ثابت بوده و با تغییر شرایط و زمان تغییر نمیکند و اگر زمانی شرایط، زمان و زمانه برای کنش فعال اصلاحطلبان در انتخابات فراهم نبود آنها برای رسیدن به نتیجه یا رسیدن به برخی مناصب چارچوبها و راهبردهای خود را کنار نمیگذارند.
حال اینکه برخی این رویکرد اصلاحطلبان که نخواهند تحت شرایطی حداقلی از انتخابات پیشین در انتخابات مشارکت داشته باشند را اصلاحطلبی خشن قلمداد کنند باید از اساس تعریف کلی اصلاحطلبی و شاخصها و مولفههای آن را مروری تازه کنند.
چه اینکه اخیرا محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، با اشاره به راهبرد اصلاحطلبان برای چگونگی ورود به انتخابات مجلس دوازدهم گفت: «من همچنان بر این باورم که گفتمانِ اعتدال و اصلاحطلبیِ قانونمند و آرام و غیرخشن در نهاد جبهه اصلاحات پایدار و فائق است و بر جنبهها و قرائتهای رادیکالیستی برتری دارد؛ البته کسانی هستند که بیان افراطی دارند و معمولا در فضای ناآرام، صدای رادیکالیستها بلندتر است و بیشتر بهگوش میرسد؛ شعارهای ساختارشکن و حریمشکن ذهنها را به خود متوجه میکند؛ تخریب هم همیشه کار راحتی است.»
با این حال پرسش از این چهره باسابقه اصلاحطلب این است که اساسا در نگاه وی قرابتی میان اصلاحطلبی و خشونتورزی وجود دارد که بخواهیم اصلاحطلبی خشن یا غیر خشن داشته باشیم؟ آنچه مسلم است و همه اصلاحطلبان بر آن تاکید دارند اینکه اصلاحطلبی همواره گفتمانی خشونت پرهیز، قانونگرا و مبتنی بر گفتوگو و جامعه مدنی بوده است و اینکه برخی بخواهند خشونت را در اصلاحطلبی وارد کنند امر پذیرفتهای نیست.
قطعا اعتدال در امور نیز یکی از مولفههایی است که در اصلاحطلبی پذیرفته شده است؛ اما اینکه تغییرات در جبهه اصلاحات نظیر جایگزین شدن آذر منصوری بهجای بهزاد نبوی را دورشدن از اعتدال بدانیم در جریان اصلاحات چندان درست بهنظر نمیرسد. مشخصا اگر اصلاحطلبان شرایط حضور و کنشگری در انتخابات را داشته باشند مشارکت میکنند؛ اما نه به قیمت اینکه با چراغ بهدنبال کاندیدایی بگردند که از او حمایت کنند.
انتهای پیام