تهران ۲۱.۷۳° كمينه ۲۰.۷۹°  بیشینه ۲۱.۹۹°
۰۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۱:۱۶

چشم انداز سیاسی و اقتصادی ایران در دولت سیزدهم

با پیروزی ابراهیم رئیسی در سیزدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری، پیش‌بینی‌ها در مورد چشم‌انداز سیاسی و اقتصادی ایران طی دوره زمامداری دولت وی و مسائلی که توانایی این دولت را برای غلبه بر بحران‌های سیاسی و اقتصادیِ موجود به چالش می‌کشد
کد خبر: ۳۹۳۹۹

چشم انداز سیاسی و اقتصادی ایران در دولت سیزدهم

با پیروزی ابراهیم رئیسی در سیزدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری، پیش‌بینی‌ها در مورد چشم‌انداز سیاسی و اقتصادی ایران طی دوره زمامداری دولت وی و مسائلی که توانایی این دولت را برای غلبه بر بحران‌های سیاسی و اقتصادیِ موجود به چالش می‌کشد به کانون بحث تحلیل‌گران و رسانه‌های خبری تبدیل شد.

تصور غالب این بود که با یکدست‌شدن بلوک قدرت در ایران، توانایی دولت برای حل بحران‌های سیاسی و اقتصادی افزایش می‌یابد و می‌تواند برخی بحران‌ها به‌ویژه بحران‌های اقتصادی را حل کند. اما آیا واقعاً دولت سیزدهم توانایی حل بحران‌های سیاسی و اقتصادی موجود را دارد؟ به‌عبارتِ‌دیگر، چه چالش‌هایی بر سر راه موفقیت دولت سیزدهم برای حل بحران‌های فعلی وجود دارد؟

در این نوشتار کوتاه تلاش می‌کنیم برخی از مهم‌ترین چالش‌های فراروی دولت سیزدهم را از منظر سیاسی و اقتصادی موردِ‌تحلیل قرار دهیم. البته ذکر این نکته ضروری است که نوشتار حاضر بر مبنای گزارشی که واحد اطلاعات اکونومیست در رابطه با ایران در آبان‌ماه ۱۴۰۰ منتشر کرده، تدوین شده است.

اولین و مهم‌ترین چالش فراروی دولت سیزدهم در عرصه روابط بین‌الملل و به‌طورِ‌خاص توافق برجام و رفع تحریم‌هاست. این مسئله بحرانی‌ترین جنبه سیاست خارجی ایران در سال‌های پیشِ‌رو است. اگرچه به‌نظر می‌رسد که حصول به چنین توافقی در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر است، اما مسائل متعددی منجر به شکست این توافق در بلند‌مدت (در پایان دوره دولت سیزدهم) خواهد شد.

با فرض دستیابی به توافق جدید درباره برنامه هسته‌ای ایران و رفع تحریم‌ها در‌نتیجهٔ مذاکرات جاری در وین، در میان‌مدت، توافق بر سر کاهش تحریم‌ها بین آمریکا و ایران خود به یک منبع تنش برای هر دو طرف تبدیل خواهد شد و هیچ‌یک از دو کشور از نتیجه آن راضی نخواهند بود.

از یک طرف، شکست آمریکا در تحمیل محدودیت‌های بیشتر بر حمایت ایران از نیروهای نیابتی خود در منطقه (عمدتاً در لبنان، عراق، سوریه و یمن) و بر برنامه موشک‌های بالیستیک ایران، باعث بروز مخالفت‌های شدیدی با این توافق حتی در درون دولت آمریکا خواهد شد.

از طرف دیگر، تحریم‌های اِعمال‌شده در رابطه با تروریسم و حقوق بشر علیه ایران و عدمِ‌تمایل شرکت‌های بین‌المللی برای سرمایه‌گذاری و تجارت با ایران منجر به نارضایتی ایران و در نتیجه رادیکال‌تر‌شدن سیاست خارجی این کشور خواهد شد.

علاوه بر این، با‌توجه‌به اینکه ایالات متحده حامی اصلی اسرائیل است و این کشور با پیوستن ایالات متحده به هرگونه قرارداد برجامی با ایران مخالف است، دشمنی ایران و اسرائیل و ادامه جنگ در سایه با اسرائیل، ایران را به‌طورِ‌مداوم هدف حملات سطح پایین در حوزه کشتیرانی و حملات سایبری علیه زیرساخت‌های کلیدی قرار خواهد داد، که حملات تلافی‌جویانه‌ای را دامن می‌زند و تنها مواضع تندروها در هر دو طرف را تقویت خواهد کرد.

در‌نتیجه، انتظار می‌رود توافقی که مجدداً حاصل می‌شود، حدوداً از اواخر سال ۱۴۰۳ متزلزل شده و در اواخر سال ۱۴۰۴ پس از انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی ایالات متحده، به‌طورِ‌کامل با شکست مواجه شود.

عامل دیگری که علاوه بر موارد پیش‌گفته، در صورت تداوم می‌تواند به‌طورِ‌قطع توافق هسته‌ای را با شکست مواجه سازد، سیاست خارجی منطقه‌ای ایران است. سفرهای خارجی منطقه‌ای وزیر خارجه ایران به کشورهای سوریه و لبنان به‌عنوان مقصد نخستین سفر سیاست خارجی خود، پیش از آغاز دوره جدید مذاکرات هسته‌ای در وین، حاوی یک پیام جدی از تصمیم از ‌پیش‌ اعلام‌شدهٔ ایران برای تمرکز سیاست خارجی بر توسعۀ روابط منطقه‌ای به جای گسترش روابط با غرب بود.

به‌عبارتِ‌دیگر، این سفرهای رسمی بدین‌معناست که ایران تمرکز سیاست خارجی بر تقویت روابط منطقه‌ای و افزایش حمایت از نیروهای نیابتی خود را که عناصر اصلی سیاست دفاعی مبتنی بر بازدارندگی هستند، تأیید می‌کند. در واقع حمایت ایران از نیروهای نیابتی منطقه ناشی از این نگرانی است که ایالات متحده و متحدان اصلی آن در منطقه یعنی عربستان سعودی و اسرائیل می‌خواهند دامنۀ برجام را برای محدود‌کردن بیشتر برنامه هسته‌ای این کشور گسترش دهند.

این مسئله نشان می‌دهد که چنین امتیازی از سوی ایران در چارچوب دولت فعلی به‌دست نخواهد آمد، حتی اگر چنین مسئله‌ای در مسیر رفع تحریم‌های آمریکا ضروری باشد.

داود نجفی

انتهای پیام
اشتراک گذاری :
ارسال نظر

آخرین اخبار روز