تهران ۱۷.۷۹° كمينه ۱۶.۷۹°  بیشینه ۱۷.۹۹°
۱۰ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۶

خدمات متقابل سینما و سیاست در هالیوود و ایران

طبق آمار سایت IMDB، تا امروز بیش از ۳۰۰ فیلم سینمایی، مجموعه و فیلم تلویزیونی ساخته شده که کاراکتر «آبراهام لینکلن» در آن‌ها نقش داشته است، اما با گذشت ۳۴ سال از شهادت رئیس‌جمهور فقید انقلاب اسلامی، سهم «محمدعلی رجایی» در تمام این سال‌ها، فقط و فقط یک سریال تلویزیونی ضعیف و سردستی به نام «دولت عشق» به کارگردانی «حمید بهمنی» و با بازی «سید جواد هاشمی» بوده و بس.
کد خبر: ۹۸۰
اخبار معاصر: ۱۴ آوریل ۱۸۶۵ (ساعت ۱۰ و چند دقیقه شب)، پنج روز پس از پایان جنگ داخلی ۴ ساله‌ی آمریکا، آبراهام لینکلن رئیس جمهوری وقت این کشور در آغاز دومین دوره ریاست جمهوری‌اش در جایگاه شماره‌ی ۷ تماشاخانه‌ی فورد در مرکز شهر واشنگتن هدف گلوله «جان ویلکس بوث John Wilkes Booth» یک بازیگر ۲۶ ساله‌ی تئا‌تر و از هواداران کنفدراسیون آمریکا (طرفداران کاهش قدرت دولت مرکزی – جنوبی‌ها) قرار گرفت و چند ساعت بعد (ساعت ۷ و ۲۲ دقیقه بامداد ۱۵ آوریل) درگذشت. ضارب موفق شد از پنجره فرار کند و با اسبی که از قبل زیر پنجره آماده بود، از محل دور شد. وی پس از تیراندازی به لینکلن، که در کنار همسرش نشسته بود و صحنه را تماشا می‌کرد، فریاد زد: جنوب انتقام گرفت. بوث از فاصله یک متر و نیمی تنها یک گلوله به پشت جمجمه لینکلن شلیک کرده بود.
خدمات متقابل سینما و سیاست در هالیوود و ایران
این واقعه‌ی دراماتیک خیلی زود به نقطه‌ی عطفی در تاریخ آمریکا تبدیل شد و با آغاز به کار سینما در آمریکا، قصه‌ی ترور لینکلن جز نخستین موضوعاتی بود که مورد توجه فیلمسازان قرار گرفت. تا جایی که تصویر «آبراهام لینکلن» اولین بار در ۱۹۰۱ در فیلم کوتاهی به نامThe Martyred Presidents روی پرده‌ی سینما به نمایش درآمد. اما مهم‌ترین رونمایی از تصویر او در سینمای صامت، در فیلم مشهور «تولد یک ملت» (۱۹۱۵) ساخته‌ی «دیوید وارک گریفیث» رخ داد. این فیلم که تحول شگرفی در مقوله‌ی داستان‌گویی در سینما به وجود آورد و نام خود را به عنوان نخستین فیلم مهم تاریخ سینمای امریکا تثبیت کرد، بخش مشروح و مشهوری درباره‌ی ترور «آبراهام لینکلن» دارد و مهم‌ترین سکانس این فیلم تاریخی که شیوه‌ی تدوینش و تقسیم تصویر به نماهای منقطع در آن، فصل جدیدی در سینما گشود، به ثبت لحظه‌ی ترور این پرزیدنت مشهور تاریخی اختصاص یافته است.
خدمات متقابل سینما و سیاست در هالیوود و ایران
نمای مشهور ترور لینکلن در فیلم «تولد یک ملت»
بعد از «تولد یک ملت» فیلم صامت «زندگی دراماتیک آبراهام لینکلن» محصول سال ۱۹۲۴ از دیگر آثار سینمای صامت پیرامون زندگی شانزدهمین رئیس جمهور سینمای امریکا بود. این فیلم در زمان خود، جایزه‌ی سینمایی «فوتوپلی» Photoplay را تصاحب کرد که مهمترین جایزه سینمای امریکا تا پیش از شکل‌گیری اسکار به شمار می‌رفت.
خدمات متقابل سینما و سیاست در هالیوود و ایران

لینکلن (۱۹۳۰) ساخته‌ی گریفیث
در ۱۹۳۰، «گریفیث» این بار هوس کرد تا زندگی «لینکلن» را به صورت مستقل تبدیل به یک فیلم کند. «آبراهام لینکلن» (۱۹۳۰) یکی از اولین فیلم‌های بلند سینمای ناطق و نخستین فیلم ناطق «گریفیث» بود که البته هیچگاه نتوانست خاطره‌ی موفقیت «تولد یک ملت» را تکرار کند. اما در  ۱۹۳۹، «جان فورد» درست در روزهایی که سخت مشغول ترسیم آمریکای نوین و رویایی خود روی پرده‌ی سینما بود، دست به کار شد و فیلم کلاسیک و مشهور «آقای لینکلن جوان» را با بازی «هنری فوندا» ساخت که با تحسین فراوان روبرو شد.
خدمات متقابل سینما و سیاست در هالیوود و ایران
سپس در ۱۹۴۰ در فیلم «ایب لینکلن در ایلی‌نوی» به کارگردانی «جان کرامول» ماجراهای ریز و درشت زندگی لینکلن به عنوان حقوقدانی جوان و متعهد زیر ذره‌بین قرار گرفت. ایفای نقش لینکلن را «ریموند مسی» (۱۸۹۶ – ۱۹۸۳) بر عهده داشت که بعدها یک بار دیگر در در سال ۱۹۶۲ در فیلم سینمایی «غرب چگونه فتح شد؟» نقش «ابراهام لینکلن» را ایفا کرد. «ایب لینکلن در ایلی‌نوی»  با پیروزی لینکلن در انتخابات ریاست جمهوری به پایان می‌رسد.
خدمات متقابل سینما و سیاست در هالیوود و ایران
«ریموند مسی» در فیلم «ایب لینکلن در ایلی‌نوی» (۱۹۴۰)
روند فیلمسازی درباره‌ی «لینکلن» در تمام این سال‌ها ادامه یافت، هر چند که با ترور «جان اف کندی» مرثیه‌ی رئیس‌جمهور ترور شده، سمت و سوی دیگری به خود گرفت. با این حال، آثاری چون: They’ve Killed President Lincoln (۱۹۷۱)، The Lincoln Conspiracy (۱۹۷۷)، The Ordeal of Dr. Mudd (۱۹۸۰)،Lincoln  (۱۹۹۲)، The Day Lincoln Was Shot (۱۹۹۸) پیرامون زندگی «لینکلن» اکران و روانه‌ی سینماها شدند.
خدمات متقابل سینما و سیاست در هالیوود و ایران
اما با ورود به هزاره‌ی سوم، روند فیلمسازی درباره‌ی «لینکلن» شدت عجیب و غریبی به خود گرفت. در سال ۲۰۱۰، «رابرت ردفورد» فیلم «توطئه‌گر» را پیرامون ترور «لینکلن» ساخت که مورد توجه قرار گرفت. اما در سال ۲۰۱۲ در سه فیلم مستقیماً به لینکلن پرداخته شد. اولی «لینکلن» ساخته‌ی «استیون اسپیلبرگ» که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و در جوایز اسکار ۸۵ام، نامزد دریافت ۱۲ جایزه‌ی اسکار و برنده‌ی دو اسکار شد. دومی فانتزی «لینکلن شکارچی خون‌آشام» به تهیه‌کنندگی «تیم برتون» و کارگردانی «تیمور بکمامبتوف» که بیشتر برای گیشه‌ی عمومی ساخته شد و سومی فیلم ویدئویی و فانتزی «لینکلن علیه زامبی‌ها» ساخته‌ی «ریچارد شنکمن». در سال ۲۰۱۳ نیز فیلم زندگی‌نامه‌ای «نجات لینکلن» ساخته‌ی «سالوادور لیتواک»، «فرشته‌های بهتر» ساخته‌ی «ای.‌جی ادواردز» و به تهیه‌کنندگی «ترنس مالیک» کارگردان نخل طلا گرفته و سازنده‌ی فیلم «درخت زندگی» و نیز فیلم تلویزیونی «کشتن لینکلن» ساخته‌ی «آدریان موت» از جمله تولیدات صنعت فیلمسازی آمریکا برای گرامی‌داشت یاد شانزدهمین رئیس‌جمهور این کشور هستند.
خدمات متقابل سینما و سیاست در هالیوود و ایران
«دانیل دی لوئیس» در فیلم «لینکلن» (۲۰۱۲) ساخته‌‎ی «استیون اسپیلبرگ»
البته فیلم‌های معرفی شده تنها بخشی از اثار سینمای آمریکا پیرامون زندگی «آبراهام لینکلن» هستند. چنانکه طبق آمار سایت IMDB، تا امروز بیش از ۳۰۰ فیلم سینمایی، مجموعه و فیلم تلویزیونی ساخته شده که کاراکتر «آبراهام لینکلن» در آن‌ها نقش داشته است. در چنین وضعیتی، فکر می‌کنید سهم «محمدعلی رجایی» از سینما و تلویزیون وطنی چقدر است؟
خدمات متقابل سینما و سیاست در هالیوود و ایران
جالب است بدانید که با گذشت ۳۴ سال از شهادت رئیس‌جمهور فقید انقلاب اسلامی،  سهم «محمدعلی رجایی» در تمام این سال‌ها، فقط و فقط یک سریال تلویزیونی ضعیف و سردستی به نام «دولت عشق» به کارگردانی «حمید بهمنی» و با بازی «سید جواد هاشمی» بوده و بس.
خدمات متقابل سینما و سیاست در هالیوود و ایران

سید جواد هاشمی در سریال «دولت عشق» در نقش «شهید رجایی»
البته بدیهی است که فاصله‌ی ۱۵۰ ساله‌ میان زمان حاضر و ترور آبراهام لینکلن فرصت بیشتری را برای فیلمسازان آمریکایی نسبت به فیلمسازان وطنی فراهم کرده تا به او بپردازند. اما حتی با معیار گرفتن بازه‌ی زمانی، احتمالاً باید تعداد فیلم‌های ساخته شده پیرامون رئیس‌جمهور شهید انقلاب، باید حدود یک پنجم آثار ساخته شده پیرامون زندگی پرزیدنت ترور شده باشد. حتی با اغماض نسبت یک به ده یا یک به بیست یا یک به سی هم با توجه به بضاعت سینمای ایران در مقایسه با سینمای امریکا می‌تواند قابل قبول باشد. اما سوال اینجاست که نسبت ۳۰۰ به یک فعلی را به چه بهانه‌ای می‌توان توجیه کرد؟
به نظر می‌رسد در شرایطی که شبه‌روشنفکران همیشه شرایط خود را با سینماگران سینماهای بالنده‌ی دنیا همچون هالیوود مقایسه می‌کنند و رای به مظلومیت سینما در موطن خود می‌دهند، بد نیست که با مقایسه‌ی خدمات متقابل سینما به سیاست در هالیوود، سهم خود را در بایکوت مهم‌ترین چهره‌ها و وقایع ۳۶ سال اخیر را نیز در محاسبات خویش لحاظ کنند؛ باشد که با قضاوت دقیق‌تر، از دلایل ترور رئیس‌جمهور شهید انقلاب روی پرده رمزگشایی شود.


انتهای پیام/
منبع: رجا نیوز
انتهای پیام
اشتراک گذاری :
ارسال نظر

آخرین اخبار روز